فرهنگ مسواك و خلال كردن

نويسنده: علامه سید جعفر مرتضی عاملی

سؤ الى كه در اينجا مطرح مى شود و هر مبتدى به آن مى رسد اين است كه : چرا شارع مقدس اين قدر به نظافت دندانها اهميت مى دهد؟ با آنكه بسيارى از واجبات را مى يابيم كه شارع به اندازه مسواك زدن و نظافت دهان با آنكه مستحب هستند اهمّيت نداده ؟ جواب اين سؤ ال جداً واضح است .
به درستى كه ضرورى بودن دندان براى انسان را ممكن نيست كسى تجاهل كند و يا احدى آن را انكار كند در حالى كه دندانها نعمتى است كه انسان عادتاً به اين نعمت توجه ندارد يا به اهميت آن پى نمى برد، مگر زمانى كه اين نعمت را از دست بدهد، در حالى كه انسان از اين نعمت در هر روزى بيشتر از يك مرتبه ، استفاده مى كند و هر زيانى كه به دندانها مى رسد انسان را بدون شك در تنگناى سختى واقع مى سازد و موجب اختلال احوال انسان به طور جزئى مى شود و آشكارا براى انسان تاءثير نامطلوب دارد.
چنانچه آشكار است دندانهاى مصنوعى حتى در بهترين حالت نمى تواند جايگزين خوبى براى دندانهاى طبيعى باشد و بگونه اى نيست كه صاحب دندان احساس آرامش نمايد.
و روشن است چنانكه دندانها غذا را براى معده آماده مى سازند و در وضعيتى قرار مى دهند كه قابل هضم باشد يا لااقل هضم آن نسبت به پيش از جويدن آسان تر باشد؛ همينطور در سخن گفتن انسان را يارى مى دهند و اگر نباشند تاءثير نامطلوب قابل ملاحظه اى در سخن گفتن برجاى مى گذارند.
و ما مطلب فوق را با توجه به وضعيت كسانى كه دندانهاى خود را از دست داده و كوشش مى نمايند تا غذايى را انتخاب كنند كه معده هضم نمايد و سعى مى كنند بگونه اى سخن بگويند كه مفهوم باشد. ثابت مى نمائيم .
و سواى اين موارد، اختلال وضع طبيعى دندانها و مرض و بيمارى دندانها در بسيارى از مواقع به امراض و حالتهاى بد در بسيارى از قسمتهاى جسم ، منجر مى شود. و به زودى بعضى از آن امراض را توضيح مى دهيم ؛ ان شاء اللّه .
از اين جهت و از جهت امور مهم ديگرى كه ما اشاره مى كنيم به آنها، اسلام به دندانها اهميت مى دهد. و دعوت اسلام كه خيلى آسان است عنايت به دندانها و محافظت كردن بر سلامت دندانها دارد، پس امر كردن به هر آنچه شأ نش ‍ حفظ و نگهداشتن دندانهاست و نهى و باز داشتن از هر چه ضرر به دندانها و سلامتى آنها مى زند، آرامشى است از اسلام كه سلامت دندانهاى طبيعى در سلامت انسان اثر دارد و خراب بودن و فاسد بودن دندانها در بيمارى انسان نيز تأ ثير دارد و بخاطر همين ، اسلام مهم شمرده است كه انسان دندانهايش را محافظت كند تا استفاده كند بالاترين اندازه اى كه ممكن است در زندگيش داشته باشد و محافظت كند كه دندانها سالم باشد چون معناى اين عبارت اين است كه آنها را حفظ كند .

از جمله امورى كه اسلام در دايره اهمّيت دادن به دندانها به آن اهتمام مى ورزد و اثرقابل ملاحظه اى در سلامتى آنها دارد مسواك نمودن مى باشد. يعنى : شستن و پاك كردن دندانها.
تمامى فقها اجماع دارند كه مسواك زدن مستحب است بويژه براى وضو و نماز و پيشتر گفتيم : روايات وارده در فضيلت مسواك ، كيفيت ، حالات و بقيه مسائل وابسته به مسواك از صد روايت بيشتر است ، بنابر اين بايد بگونه اى بحث كنيم كه هماهنگ با روايات باشد.

نبى گرامى اسلام حضرت محمَّد صلى الله عليه و آله وائمه : از فرزندانش روشهاى مختلف در دعوت كردن به التزام به مسواك فرموده اند و ما در اينجا اشاره مى كنيم به اينكه پيامبر و اهل بيت معصومين : عملاً به مسواك التزام داشتند و عمل آنان براى ما سنّت است و ما بايد از ايشان پيروى كرده و به وسيله آنان راهنمايى شويم چه از نظر اعمال و چه از نظر گفتار.
و چونكه ممكن است بسيارى از مردم به اين موضوع توجه نكنند يا براى آنان ميسر نباشد كه براين موضوع اطلاع پيدا كنند بخاطر مشقت و سختى ، از اين رو ائمه : مردم را به اين امر توجه داده و از آن سخن گفته اند و براى مردم از اين موضوع حديث كرده اند و ثابت كرده اند كه اين موضوع حقيقت محكمى است كه مردم بايد آنها را نقل كنند و با ديده عبرت به آن بنگرند.
از امام صادق عليه السلام نقل شده در حالى كه حضرت از روش پيامبر صلى الله عليه و آله خبر مى دهند پيامبر هربار كه از خواب بر مى خاستند، مسواك مى زدند1 و همچنين حضرت وقتى كه مى خواستند بخوابند، مسواك مى زدند.2 و آن حضرت براى هر نمازى مسواك مى كردند.3 و روايت شده كه مسواك هنگام سحر سنّت است 4.
و از امام باقر عليه السلام روايت شده كه فرمودند : پيامبر صلى الله عليه و آله زياد مسواك مى زدند در حالى كه مسواك كردن واجب نيست.5
و آن حضرت در هر شب سه مرتبه مسواك مى كردند. قبل از خواب ، قبل از برخاستن براى نماز شب و قبل از خروج از خانه براى فريضه صبح .6
و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود : من براى هر مردى دوست مى دارم هنگامى كه قيام كند در شب براى نماز شب ، مسواك بزند.7 بلكه پيامبرصلى الله عليه و آله هنگامى كه مسافرت مى كردند همراه خودشان شانه ، مسواك مى بردند.8
بلكه ائمه : آنچنان به مسواك التزام داشتند كه فرموده اند : اگر يكى از شما مسواك را ترك كند از نظر ما مى افتد و براى ترك مسواك ، سؤ ال مى شود.
روايات از آن بزرگواران در باره مسواك زدن بسيار زياد است و ممكن است رواياتى را كه در اين موضوع وارد شده به چند گروه تقسيم كرد.

رواياتى است كه بطور كلّى و بدون بيان نمودن هيچ خصوصيتى در لزوم مسواك زدن وارد شده و به كسى كه آن را ترك كند هشدار داده است تا جايى كه امام عليه السلام ترك كننده مسواك را از مردم ندانسته است جزء مردم نيست .
به امام صادق عليه السلام گفته شد آيا اين خلق را كه مى بينى همه شان از مردم هستند؟ فرمود: رها كن آن مردمى كه مسواك را ترك مى كنند.10
و از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمودند : طريق و راه قرآن را پاك كنيد. گفته شد اى پيامبر خدا! طريق و راه قرآن چيست ؟ فرمودند : دهانهايتان . گفته شد به چه چيز پاك كنيم ؟ فرمودند : با مسواك كردن . و هم معناى اين روايت ، روايت ديگرى هم هست .11
و در بعضى از رواياتى كه از پيغمبر نقل شده از اسباب عدم نزول ملائكه بر مردم اين طور دليل آورده شده كه آنان مسواك نمى زنند به علاوه مردم با آب ، استنجا نمى كنند و گره هاى پشت انگشتان دستشان را نمى شويند.12
و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه : از روشهاى پيامبران مسواك كردن مى باشد و هم معناى اين روايت روايات ديگرى هم وجود دارد.13
از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه : پيوسته جبرئيل مرا به مسواك كردن سفارش كرد تا اينكه ترسيدم تمام دندانهايم در اثر اين سفارش و عمل به آن ساقط شود و بريزد. و در بعضى از روايات آمده : تا اينكه ترسيدم مسواك كردن را يك فريضه و واجب قرار بدهد. و هم معناى اين روايت روايت ديگرى هم هست .14
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه جبرئيل نازل شد و به مسواك ، خلال و حجامت سفارش نمود.15
پس وقتى مسواك از سنن و روشهاى پيامبران است ، پس يك امر عادى نيست تا چشم پوشى از آن به سهولت و آسانى ممكن باشد بويژه اينكه جبرئيل پيوسته در رابطه با مسواك به پيامبر سفارش مى كرد حتى پيامبر ترسيد اينكه مسواك به عنوان يك فريضه قرار داده شود. پس سزاوار است كه اقتدا كنيم به پيامبران از جهت هدايت ، و هدايت مى شويم به هدايتهاى آنان چونكه خداوند پيامبران را فقط بخاطر ما ارسال داشته است و براى مصلحت و خير ما فرستاده و شايد تعبير به مرسلين به جاى واژه انبيا به همين خاطر باشد .
تا آنجا كه شارع چشم پوشى كرده و فرموده : براى شخص روزه دار جايز است مسواك كند با وجود اينكه احتمال دارد چيزى به درون شكمش برود، چنانكه اجازه داده شده كه : انسان محرم مى تواند مسواك بزند اگر چه لثه ها خون بيايد .
از حسين بن ابى علاء نقل شده كه گفت : از امام صادق عليه السلام در مورد مسواك زدن شخص روزه دار سؤ ال كردم . حضرت فرمود : بله جايز است هر روز كه بخواهد.16
و از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود : وقتى كه روزه گرفتيد پس صبح مسواك بزنيد و هنگام عشا مسواك نكنيد كه هيچ روزه دارى نيست كه دو لبش را هنگام شب ، خشك كند، مگر اينكه نورى بين دو چشمش روز قيامت به وجود مى آيد.17
و در اينجا روايات ديگرى مى باشد. و ابن ابى عمير از معاويه از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه مى گويد به امام صادق گفتم : آيا محرم مى تواند مسواك بزند؟ فرمود : بله .گفتم : اگر خون بيايد چطور؟ فرمود : بلى جايز است ، مسواك كردن از سنّت پيغبمراست.18
ازامام باقر عليه السلام روايت شده كه : شخص روزه دار درماه مبارك رمضان هرموقعى از روز كه بخواهد مسواك كند مى تواند و مسواك كردن محرم نيز جايز است .19
در اينجا روايات ديگرى است كه به مسواك زدن رو كرده و ترغيب مى نمايد كه براى بررسى كامل آنها در اين كتاب فرصتى نيست . پس هر كس زيادتر از اين را مى خواهد مراجعه كند به جوامع حديث و روايت مثل بحارالا نوار، وسائل الشيعة ، مستدرك وسائل و غير از اينها .

در اينجا رواياتى است كه بر استحباب مسواك دلالت مى كند خصوصاً هنگام وضو 20 و نماز21 و اينكه فرمودند : اگر مسواك كردن بر امّت من مشقت نداشت ، هرآينه من امر مى كردم به مسواك كردن هنگام وضوى هرنماز يا هنگام هرنمازى .22
ظاهر اين است كه مراد از امر، امر وجوبى است ؛ چون امر استحبابى كه ثابت است . همچنانكه ظاهر اين است كه منافاتى بين وضو و نماز هم وجود ندارد؛ چونكه مسواك كردن براى وضو معنايش اين است كه نماز هم با مسواك باشد، پس به كار بردن هر تعبير به جاى ديگرى به خاطر آن است كه فرقى در نتيجه بين مسواك كردن موقع وضو و مسواك كردن هنگام نماز وجود ندارد .
همچنين وارد شده كه دو ركعت نماز با مسواك كردن بهتر از چهل ركعت 23 ياهفتاد ركعت24 يا 75 ركعت 25 بدون مسواك مى باشد يا اينكه نماز با مسواك كردن بهتر است از نمازى كه انسان چهل روز بدون مسواك زدن بخواند، بعد فرمودند: برتو باد به مسواك كردن و اگر توانستى كه كم نكنى از مسواك كردن اين كار را انجام بده .26
و مسواك كردن حسنات را تا هفتاد برابر زياد مى كند و اينكه مسواك كردن از سنت هاى پنجگانه اى است كه در رأ س ‍ دين است .27 و خداى رحمان راضى مى شود28 و از سنتهاى پيامبران مى باشد چنانكه گذشت .
امام صادق عليه السلام فرمودند : هرگاه خواستى به نماز شب بايستى پس مسواك كن ، فرشته الهى نزد تو مى آيد و دهانش را بر دهان تو مى گذارد. پس از هر حرفى كه تلاوت و نطق مى كنى نيست مگر اينكه به سوى آسمان بالا مى رود، پس بايد دهان تو بوى خوش بدهد و هم معناى اين روايت روايت ديگرى هم هست . 29 و روايات در اين موضوع زياد است كه فرصتى براى بررسى آنها در اينجا نيست .
قابل توجه : چاره اى نيست اشاره كنيم به اينكه اختلافى كه در روايات بين چهل ركعت يا هفتاد، يا 75 ركعت يا چهل روز در مقام اثبات اجر و فضيلت نماز با مسواك بر نماز بدون مسواك وجود داشت ، باعث شك در اين روايات نمى شود. شايد آن مسواكى كه در آن منافع دنيايى مقصود است ، آن چيزى است كه دو ركعت نماز با مسواك ، چهل ركعت است ، اما آنچه مقصود از آن ثواب اخروى است ، پس به درستى كه دو ركعت نماز با مسواك ، معادل هفتاد ركعت يا 75 ركعت يا چهل روز مى باشد، البته بنابراختلاف درجات اخلاص در نيّت .

پيغمبر و ائمه : فقط به مداومت بر مسواك زدن به طور عملى كفايت نكرده اند و همچنين بر اوامر مطلقه به مسواك هم اكتفا نكرده اند يا اشاره به آنچه استحباب و عبادت بودنش ثابت است و انسان برآن چيز به ثواب زياد و اجر زيبا مى رسد، اكتفا نكرده اند، امرى كه از شأ ن آن امر اين است كه به انسان مؤ من يك قوه دافعه اى بر ممارست و مواظبت بر مسواك و التزام و مداومت بر مسواك كردن عطا شده است .
بله ائمه معصومين : به اين مقدار اكتفا نكرده اند و براين مقدار نيز افزوده اند و اهميت آنان به مسواك ظاهر شد به اينكه بيان كردند منافعى كه بر مسواك كردن هست و آن ضررهايى كه بر ترك مسواك كردن مى باشد .
روشن است كه شارع مقدس به حفاظت بر سالم بودن انسانها و اينكه انسان در بهترين حالات محفوظ بماند، اهميت زيادى مى دهد و چونكه مسواك اثر بزرگى در حفظ سلامتى انسان دارد، پس ذاتاً مسواك كردن مرغوب و مطلوب خداى تعالى است ، حتى اگر مسواك كردن بدون قصد قربت باشد و بخاطر اجر و ثوابى كه دارد انسان انجام ندهد. و وقتى مردم منافع مسواك كردن را بشناسند و هنگامى كه در اينجا كسى باشد كه نخواهد به پيامبران تأ سى و اقتدا كند و او به مسأ له ثواب مسواك رغبتى نداشته باشد، چنين شخصى به اين اميد كه فوايد و منافع مسواك كردن را به دست بياورد و از ضررهاى ترك مسواك ، دورى كند، به اين كار مهم مى پردازد، پس به درستى كه انسان ذاتاً خودش را دوست دارد پس مهم مى شمارد هر بلايى كه احتمال آن مى رود از خودش دفع كند و هر نفع و سودى كه قادر برآن است ، مى خواهد به طرف خودش جلب كند و در مسواك كردن خيلى زياد جويندگان به آن رغبت دارند و مطلعين برآن اطلاع دارند چه نسبت به خودش و ذات خودش و چه نسبت به علاقه و ارتباطى كه با ديگران از همنوعانش دارد .

در اينجا اشاره مى كنيم به اينكه در مسواك كردن ، منافع بزرگى است كه مى بينيم امام باقر عليه السلام مى فرمايند : اگر مردم منافعى كه در مسواك است بدانند، مسواك را همراه خودشان در رختخواب مى برند.30 و مقدم شد قول پيغمبر به حضرت على كه فرمودند: بر تو باد به مسواك كردن و اگر مى توانى از مسواك كردن كم نكنى اين كار را بكن . پس ‍ اين احاديث به ما اين را مى فهماند كه فوايد مسواك ، فوق حد تصور است و ضررهاى ترك مسواك كمتر از اهميتى كه از نظر اسلام به فوايد هميشگى مسواك است ، نيست .
به درستى كه منافع مسواك مدهوش كننده است و اين قدر زياد است كه امام باقرعليه السلام فرمودند : مسواك همراه ما در رختخواب باشد در حالى كه احدى از ما حتى اگر بيمار باشد دوا و دارو را با خودش در رختخواب نمى برد، پس ‍ چگونه اسلام به مسواكى كه عملش تطهير و پاكيزگى دهان و دندان است اهميت مى دهد و با اين عمل ، از بيماريهاى محتمل جلوگيرى مى كند .
پس اگر نبود كه ترك مسواك به دنبالش مرضهاى بزرگى بيايد حتى حيات و وجود انسان را تهديد كند، معنايى براى قول حضرت باقر عليه السلام كه فرمودند: همراه خود مسواك را به رختخواب ببرند، وجود نداشت و شايد امام مى خواهند اشاره كنند كه خراب بودن دندانها از اسباب بيمارى سل يا از سببهاى ديگرى است كه به بوى بد دهان و جارى شدن خون منجر مى شود و از اين جهت به تمام بدن ضرر مى رساند يا غير از اينها از چيزهايى كه به آن اشاره مى شود .

در روايات پيش مقدم شد آنچه دلالت مى كرد بر اينكه مسواك زدن ، دهان را خوشبو مى كند چونكه امام صادق عليه السلام فرمودند : دهانت خوشبو مى شود و مقدم شد اينكه دهان راپاك مى كندبخاطرفرمايش پيغمبركه فرمودند: نظافت كنيدطريق قرآن را.
اضافه مى كنيم قول امير مؤ منان عليه السلام را كه فرمودند : دهانهاى شما راههاى قرآن است پس راههاى قرآن را با مسواك كردن پاك كنيد روايتى هم معنا با اين روايت هم وجود دارد.31
و وارد شده كه : نظافت كنيد دندانهاى خودتان را.32
و از امام باقر عليه السلام روايت شده كه : براى هر چيزى پاك كننده اى است و پاك كننده دهان مسواك است 33 و مثل اين روايت روايت ديگرى هم هست كه مسواك پاك كننده دهان است .34
از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند : وقتى مردم فوج فوج در دين داخل شدند، قبيله ازد به سوى آنان آمدند كه قلوبشان نرم و دهانهايشان خوشبو بود. گفته شد اى پيامبر خدا! اين قبيله قلوبشان نرم بود كه ما شناختيم آن را، پس به چه جهت دهانهايشان خوشبو بود؟ حضرت فرمودند : چونكه اين قبيله در زمان جاهليت مسواك مى كردند. و روايتى هم معنا با اين روايت هم وجود دارد. 35
و از حضرت على عليه السلام نقل شده كه : مسواك ، خشنودى پروردگار و سنّت پيامبر و پاك كننده دهان است .... روايت هم معنايى غير از اين هم وجود دارد. 36
و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند : در مسواك دوازده خصلت وجود دارد كه از سنّت پيغمبر است . دهان را پاك مى كند، چشم را روشن مى نمايد، باعث خشنودى پروردگار است ، دندانها را سفيد و فساد دندان را از بين مى برد، لثه را محكم مى سازد، اشتها به طعام مى آورد، بلغم را مى برد، قوه حافظه را زياد مى كند، در حسنات هفتاد برابر اضافه مى كند و فرشتگان را شاد مى نمايد. و در روايت ديگر هست كه : غم را از بين مى برد37 و زياد كرده در روايتى كه شهيد پاك نژاد آن را ذكر كرده : و معده را سالم مى گرداند بهداشت معده .38
و از امام باقر عليه السلام نقل شده كه : مسواك ، بلغم را از بين مى برد و عقل را زياد مى كند. و در روايت ديگر دارد كه : قوه حافظه را زياد مى كند.39
و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه : مسواك ، ريزش اشك را از بين مى برد و چشم را جلا و روشنى مى بخشد. 40 و در روايت ديگرى از امام رضا عليه السلام نقل شده كه : مسواك ، روشنى مى دهد چشم را و مو را در بدن مى روياند.
و از ائمه : روايت شده كه : مسواك كردن ، پرده چشم را از بين مى برد نور چشم را زياد مى كند.
و در روايت ديگرى آمده است كه : مسواك جلا دهنده چشم است . و روايات به اين معنا بسيار است .41
و از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمودند : مسواك كردن ، فصاحت انسان را زياد مى كند.42
و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه : مسواك و قرائت قرآن ، قطع كننده مرض بلغم است . و در روايت ديگرى آمده : سه چيز است كه نسيان و فراموشى را از بين مى برد و باعث به وجود آمدن ذكر مى شود : 1- قراءت قرآن . 2 - مسواك . 3 - روزه يا خوردن كندر.
و در روايت ديگر آمده كه : مسواك كردن ، حافظه انسان را زياد مى كند و سقم و بيمارى را از بين مى برد. و در غير اين روايت آمده است كه : مسواك ، بلغم را از بين مى برد و قوه حافظه را زياد مى كند. 43
و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه : نشاط در ده چيز است و مسواك از آن ده چيز شمرده شده .44
و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند : بر شما باد به مسواك كردن چونكه مسواك كردن وسوسه قلب را از بين مى برد.45
و در حديثى از امير مؤ منان عليه السلام نقل شده كه فرمودند : مسواك كردن ، موجب شدت فهم مى شود و طعام را خوشگوار مى سازد و دردهاى دندانها را از بين مى برد و مرض و بيمارى را از انسان دفع مى كند و فقر را از بين مى برد. و حديث ، طولانى است ، آنچه ما از اين حديث ذكر كرديم نقل به معنا مى باشد.46
و احاديث و روايات در اين باب زياد و متنوع است و آنچه ما ذكر كرديم اشاره دارد به بيشتر آنچه از اخبار متضمن است ان شاءاللّه تعالى .

قبل از اينكه از رواياتى كه گذشت مفصلاً بحث و گفتگو كنيم خلاصه آنچه در روايات آمده به صورت زير مى آوريم :
1- مسواك كردن ، پاك كننده است و دهان را از آلودگيها خالى مى كند.
2- پاك كننده دهان مى باشد.
3- دهان را سرد و خنك قرار مى دهد.
4- بوى بد دهان را از بين مى برد و دهان خوش بو مى شود.
5- غم و غصه را از بين مى برد.
6- عقل را زياد مى كند.
7- بلغم را از بين مى برد.
8- ريزش اشك را از بين مى برد.
9- قوه حافظه را زياد مى كند.
10- به چشم و قوه باصره جلا و روشنى مى دهد.
11- دندانها را سفيد مى كند.
12- فساد دندان را از بين مى برد.
13- لثه ها را محكم مى كند.
14- اشتهاى به طعام مى آورد.
15- و اگر به چوب اراك باشد همچنين لثه ها را چاق مى كند.
16- مو را در بدن مى روياند.
17- موجب نسيم يا اينكه موجب نشاط دهان مى شود بر مبناى بعضى از نسخه ها كه نشوه دارد.
18- شخصى كه مسواك مى زند باعث زيادى فصاحتش مى شود.
19- فراموشى را از بين مى برد.
20- وسوسه قلب را از بين مى برد.
21- فهم افزايش مى يابد.
22- طعام را در دهان حركت مى دهد.
23- دردهاى دندانها را از بين مى برد.
24- ازانسان بيمارى دفع مى شودوبه سبب مسواك كردن ، بيمارى از بين مى رود.
25- فقر را از بين مى برد.
26- معده را صحيح و سالم مى كند.
آنچه از روايات در بالا خلاصه كرديم نسبت به فوايد مسواك زدن بود و ممكن است بسيارى از فوايدى كه براى مسواك گفته شد در مورد خلال نيز گفته شود.
و نبايد گمان شود كه آنچه ذكر شد تكرار است ؛ چرا كه دقّت در مطالب خلاف آن را براى انديشمند ظاهر مى سازد. بلكه آشكار مى شود كه ما با زحمت فراوان برخى از موضوعات را در برخى ديگر گنجانده ايم .
اينك مناسب است ما يك توقف كوتاهى براى تأ مل و فكر كردن در فوايدى كه ذكر شد، داشته باشيم ، البته به اندازه اى كه بحث ما اقتضا مى كند و به اندازه آن معلومات و شناختهاى طبى محدودى كه نزد ما وجود دارد.
البته با ژرف نگرى در مطالب ارزشمندى كه روايات اهل بيت : بيان كرده اند تا بخوبى راه يابيم و هدايت شويم و گفته درست و محكم را دريابيم .
بنابراين با استمداد از خداوند و يارى او بحث را آغاز مى كنيم .

بى شك ، بسيارى از فوايد گفته شده در باره مسواك زدن و پيوند تنگاتنگ و فراگيرشان با آن ، مساءله اى نيست كه علم ، عاجز از فهم آن باشد و بدون ترديد ما مى توانيم از بيان كليه اين مطالب اوج اهتمام اسلام به ابعاد وجودى انسان را بطور گسترده دريابيم . تا جايى كه اسلام حتى از اثر مسواك كردن كه در ظاهر خارجى انسان مى گذارد غافل نيست بخاطر اينكه اسلام حرص شديد و علاقه زيادى دارد كه انسان در بهترين منظر و پرافتخارترين حلّه و زيور باشد؛ چونكه زيبايى ظاهر در جذب شدن ديگران به انسان بسيار مؤ ثر مى باشد و ديگران نسبت به انسان محبت مى ورزند، بلكه علاوه براينكه در غير از خود انسان تأ ثير دارد حتى در روح و نفس انسان نيز تأ ثير دارد. و از اين جهت هست كه در روايات وارد شده كه مسواك دندانها را سفيد مى كند. 47
و همچنين قول پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمودند : چرا من شما را مى بينم در حالى كه دندانهايتان تغيير كرده ؟ چرا شما مسواك نمى زنيد؟!. 48
قلح ، يعنى زردى دندانها ... شكى نيست كه سفيد بودن دندانها از زرد بودن آنها يا سبز بودن آنها بهتر است و نزد ديگران بيشتر قابل قبول است چونكه سفيد بودن دندانها رنگ طبيعى دندانها مى باشد .

شكى نيست كسى كه دهانش بدبو است ، مردم از او متنفر و بيزارند، بلكه حتى ملائكه از او متنفرند و انسان براى خودش مى خواهد و خدا هم براى انسان مى خواهد اينكه نزد مردم محبوب باشد و در قلب و نفس مردم جاى بگيرد. و از اين جهت وارد شده كه مسواك كردن ، بوى دهان را خوب مى كند .

همچنين مسواك كردن جرم را از بين مى برد؛ يعنى چيزهايى كه بر ديوار دندان چسبيده را مى كند و قطع مى كند، آن چيزهايى جرم هايى كه منجر به زخم شدن لثه ها و از بين رفتن آنها مى شود و لثه در معرض امراض و بيماريها قرار مى دهد. به علاوه مسواك كردن از پديد آمدن مرضهاى جديد، جلوگيرى مى كند.

مسواك كردن عامل مهمى از عوامل تقويت و چاق شدن لثه مى باشد؛ چونكه مسواك رياضت دايمى براى لثه هاست و عضلات لثه را حركت مى دهد و بيدار مى سازد همچنانكه مسواك كردن موجب جريان مناسب خون در لثه ها مى شود.

و مناسب است بدانيم كه بيمارى دندانها در بيمارى چشم تاءثير دارد و سلامتى آن نيز در سلامتى چشم اثر گذار مى باشد، بطورى كه مشاهده شده برخى از نابينائيهاى غيرمادرزادى بر اثر بيمارى دندانها بوجود آمده و چون بيمارى برطرف گرديده بينايى هم باز گشته است . و مى شود گفت اين مساءله مورد اتفاق پزشكان است .
از اين رو، در سخنان معصومين مشاهده مى شود كه بر اين ارتباط تاءكيد ورزيده و بيان نموده اند كه مسواك چشم را روشنى مى بخشد و بيمارى اشك ريزى و واضح نديدن را برطرف مى سازد .

دندانها رابطه محكمى با موى انسان دارند و بسيار ملاحظه شده كه بعضى از كسانى كه مبتلا به برخى از مرض هاى دندان شده اند، موى قسمتى از جايى كه با دندانهاى خراب هم سمت شده است ، مى ريزد، حتى وقتى كه معالجه مى شود، و دندانهاى آنان خوب و سالم مى شود، آن موى ريخته شده دوباره شروع به رشد و نمو مى كند و اين چيزى است كه ما به آسانى درك مى كنيم مسواكى كه در سلامتى دندانها اثر دارد، همچنين در روييدن مو هم اثر دارد، مطابق آنچه در روايت وارد شده است .

همچنين شكى نيست كه نظافت كردن هر عضوى از اعضاى انسان خصوصاً دهان از سببهاى برانگيختن زندگى و نشاط و شادابى در اجزاى مختلف مى شود، حتى در اجزاى تناسلى . و از اسباب برانگيختن سرور، ابتهاج و شادمانى در نفس ‍ انسان است ... و وقتى كه نفس انسان شاداب و مسرور باشد و از زندگى و نشاط جسم استفاده كند اين مسأ له را بنا برمقتضاى حال به نشاط فكرى و عقلى منعكس مى كند تا جايى كه گفته شده عقل سالم در بدن سالم است .
بلكه ما مى توانيم تأ كيد كنيم بر اينكه دندانها با سلامت نفس انسان رابطه دارد و از اين جهت ما ملاحظه مى كنيم همانا پيدا شدن دندانى كه به نام دندان عقل است در زمانهاى زيادى ، بعضى از اختلالات نفسى را در انسان به همراه دارد همانطورى كه مى گويند... اين مسأ له تأ كيد مى كند به اينكه غلوّ و بيهوده گويى در گفتار نيست ، تأ كيد بر اينكه مسواك كردن دندانها تأ ثير عميقى در صفا و صميميت نفس انسان دارد و بسيارى از وسوسه ها و اوهام را كه به نفس روى مى آورد از بين مى برد. بلكه مسواك كردن در از بين بردن حالات غم و اندوهى كه گاهى به انسان روى مى آورد و مسبّب معقولى هم براى آن شناخته نشده ، تأ ثير دارد.
در حالى كه اين حالات گاهى از خرابى دهان و دندانها سرچشمه مى گيرد تا آنجا كه وقتى دهان و دندان پاك و نظيف شد، اين حالات از بين مى رود و به جاى آن حالات بد، حالت نشاط و شادابى و زندگى جايگزين مى شود .
هنگامى كه دانستيم غم و غصه از اسباب اصلى فراموشى مى باشد و نمى توانيم قوه حافظه را حفظ كنيم به خاطر اختلال حالت غم و غصه و مشغول بودن ذهن و قادر نبودن بر ثابت بودن بر يك نقطه معينى . و دانستيم كه همانا صفا و شاداب بودن فكر از اسباب سرعت حفظ است و موجب مى شود كه قوه حافظه زياد و قوى شود، ما وقتى اين مطالب را شناختيم درك مى كنيم كه چقدر مسواك كردن با حافظه انسان ارتباط داشته و در نابودى حالت نسيان تأثير دارد.
از آنچه ما ذكر كرديم ، شناخت پيدا مى كنيم كه چگونه مسواك كردن بنا بر قول ائمه : غم و نسيان را از بين مى برد و قوه حافظه و عقل را زياد مى كند و اشتها به غذا مى آورد و از اسباب نشاط و شادى يا انتشار عضو تناسلى مى باشد و فصاحت انسان را زياد مى كند و وسوسه قلب دل را از بين مى برد و موجب شدت فهم مى شود و فوايد ديگرى كه در روايات اهل بيت عصمت و طهارت - كه درود و سلام خدا بر آنان بادوارد شده است .

از آنجا كه تمام اجزاى بدن انسان با هم در ارتباط هستند بنابر اين ، بيمارى و سلامتى ، قوت و ضعف دندانها در بيمارى ، سلامتى ، قوت و ضعف مكانيسم كارى بدن تاءثير دارد و طبيعتا اين مساءله خود، انسان را وادار مى سازد تا در حفاظت دندانهايش كوشا بوده و به سلامتى آنها اهمّيت دهد، چرا كه سلامتى دندانها تقريباً سلامتى همه اجزاى بدن است .
پزشكان مى گويند:
آلودگيها و ميكروبهاى موجود باقيمانده از غذاها در لابلاى دندانها، از دهان به معده سرايت كرده و كندى هضم ، خرابى معده و ترش كردن را به دنبال مى آورد كه خود سبب امراض كليوى و ريوى مى گردد. بلكه گاهى اين ميكروبها و آلودگيها ممكن است به لوزتين برسد و همچنين بر بينى نيز تأ ثير بگذارد به طورى كه موجب درد و بيمارى در موهاى بينى مى گردد. و نيز بيماريهاى دندانها كه از پاكيزه نبودن و خراب بودن آنها نشأ ت مى گيرد، گاهى موجب بيماريها و دردهايى در گوشها مى شود و همينطور سبب مى شود كه بعضى از بيماريهاى چشم هم به وجود بيايد و اين مطلب به اين خاطر است كه هر يك از گوش و چشم از طريق اعصاب به دندانها متصل هست . همانطورى كه بعضى از بيماريهاى دهان در رماتيسم مفاصل اثر مى گذارد و سنگينى كبد را زياد مى كند، بلكه دندانهاى مريض ، اوّلين جزء بدن است كه طبيب توجه مى كند در معالجه كردن مرض سل و بيماريهاى شمرده شده ديگرى كه وجود دارد .
و گاهى شكل مى گيرد از پوشيده شدن زياديهاى غذا در دهان يك ترشى به نام كتيك كه در سطح خارجى دندان تأ ثير مى گذارد و اين سطح خارجى دندان را از بين مى برد و به صورت خشن و ناخوشايندى مى گرداند و اين امرى است كه كمك مى كند بسيارى از زياديهاى غذا بماند و از اين جهت بسيارى از ميكروبها پديد مى آيند و از اين جهت مى باشد كه بسيارى از دردها و ناراحتى ها به انسان روى مى آورد .
همانطورى كه اين ترشيدگى كه به آن اشاره شد در حقيقت از اسباب خرابى دندانها مى باشد و از اين جهت است كه دندانها صلاحيت خود را از دست مى دهد و چاره اى نيست كه از احماض و ترشيدگى دهان فرار كنيم . چنانچه اين حالاتى كه غالباً سرچشمه مى گيرد از پنهان شدن زياديهاى طعامى كه در بين دندانها وجود دارد و مانع از تعفن دندان هم نيست و يك بوى بد و زشتى در دهان ايجاد مى گردد، به هر كسى مى فهماند كه دندانهايش را پاك و نظيف كند بعد از مدت زمانى كه مسواك زدن دندانهايش را ترك كرده باشد. سپس اين زياديهاى غذا، اندك اندك تبديل به ميكروبهايى مى شود كه به ميليونها عدد مى رسد و سبب پيدا شدن بسيارى از بيماريهاى دهان مى گردد و همانطور كه گفتيم اين ميكروبها با طعام وارد معده مى شود و سبب مى گردد كه از اين جهت انسان دچار بسيارى از امراض ، دردها، بيماريها و خطرها بشود.
افزون براين ، زياديهاى غذا گاهى سبب زخم لثه ها مى شود و اين پليديها و ميكروبهاى حاضر در دهان به اثر گذاشتن و خراب شدن لثه ها از طريق آن زخمها تأ ثير مى كند و هرگاه آن زخمها به كشف و ظاهر شدن دندانهايش منجر شود نتيجه آن ضعف و سستى دندانها و اطراف آن مى شود و از اين جهت دندانها بى فايده مى گردد و بايد آن دندانها كنده شود.49

بعد از اين حرفها نتيجه اين شد كه همانا اولاً براى دهان يك نظافت كننده و همچنين يك مطهر و عقيم كننده اى لازم است تا اين ميكروبهايى را كه در دهان وجود دارد از بين ببرد و آنها را زايل كند و از بروز ميكروبهايى در جاى اين ميكروبها مانع شود. شارع مقدس ثابت كرده كه اين منظف ، مطهر و معقم ، تنها مسواك كردن است كه در اين وقت معالجه مى كند، همانطور كه مسواك كردن عملى است كه بسيارى از امراضى كه ممكن است متعرض انسان شود و اين امراض نتيجه خراب بودن دندانها مى باشد، باز مى دارد كه از جمله اين امراض و بيماريها، بيماريهاى معده مى باشد؛ چونكه مسواك كردن ، معده را سالم مى كند همانطور كه گذشت . اين اثر به استثناى آثار زيادى بود كه اشاره كرديم و در آينده نيز به خواست خدا اشاره خواهيم كرد. همانطور كه ملاحظه مى شود شارع ، مسواك كردن را مطهر و پاكيزه كننده تمام دهان قرار داده نه تنها پاك كننده دندانها، ولى شرط مسواك كردن اين است كه به صورتى استعمال شود كه شارع آن را مى پسندد و در اوقات و با وسايلى مسواك كردن صورت گيرد كه شارع آنها را ثابت كرده است .
از اين جهت ما فلسفه قول ائمه را در مورد مسواك كردن مى شناسيم كه فرمودند: مسواك ، پاك كننده و منظف دهان است و مسواك از انسان ، بيمارى را دور مى كند و دردهاى دندانها را از بين مى برد و غير از اين منافع كه قبلاً گفته شد و در آينده هم با خواست خدا گفته خواهد شد .

واضح است كه كثيف بودن دهان و زياد بودن ميكروبها در دهان از اشتها و ميل انسان به طعام مى كاهد، بخصوص ‍ هنگامى كه در اينجا مشكل هضم يا ترش كردن غذا در معده باشد. بلكه همانا از امورى كه از نظر علمى ثابت شده ، اين است كه نظافت كردن دندانها انسان را به طرف طعام مى كشاند و از نظر كميات نيز شامل كمياتى مى شود كه مورد توجه قرار مى گيرد. و اين ذاتاً چيزى است كه تفسير مى كند براى ما آن رواياتى را كه از ائمه : صادر شده كه همانا مسواك اشتها به طعام را زياد مى كند و انسان را به سوى طعام مى كشاند .

چونكه مسواك كردن موجب خنك شدن دهان و پاك شدن لعاب مى شود و لثه ها را محكم و تقويت و دندانها را محافظت مى كند و موجب تقويت عضلات دهان مى شود تا آخر آنچه مقدم شد، پس طبيعى است اينكه مسواك كردن سبب باشد كه انسان فصاحتش بيشتر شود؛ چون عضلات دهان قدرتشان بر حركت بيشتر مى شود و تارهاى صوتى محكمتر مى شود و نشاط و شادابى بيشترى پيدا مى كند و دقت بيشترى در اداى كلمات و اصوات پيدا مى كند .

ما نسبتاً كلام را در موضوع مسواك طولانى كرديم و اين موضوع بخاطر اين است كه اين موضوع جزء جزء مى شود و قسمتها و اطراف مختلفى دارد كه واجب بود بر ما كه بيان كنيم در حالى كه ما به عجز و ناتوانى اعتراف مى كنيم و ما عاجز بوديم از درك بسيارى از آنچه پيامبر و ائمه - كه درود و سلام خدا بر آنان باد - به آن پرداخته اند يا به آنها اشاره مى كنند .
و بخاطر اين مسايل چاره اى نيست كه اشاره گذرايى داشته باشيم در آنچه متعلق احوال و كيفيتهاى مسواك و اوقات مسواك مى باشد پس ما مى گوييم :
بديهى است كه خارج كردن زياديها از بين دندانها اگر چه به خودى خود مفيد مى باشد، ولى هنگامى كه اين خارج كردن زياديها از طريق صحيح نباشد، چه بسا منشأ ضررهاى زيادى باشد كه ممكن است از منافع و سودهاى آن بيشتر و بالاتر باشد و اين مساءله است كه نياز به انتخاب راه بهتر را شديد مى سازد تا سلامتى دندانها حفظ شده و بيماريهاى احتمالى دفع شوند.
و بديهى است كه خارج كردن زياديهاى غذا از بين دندانها به وسيله جسم سخت مثل سنجاق يا سوزن يا هر آلت معدنى ديگرى ، سبب جراحت ديواره محافظ دندان خواهد شد همانطور كه منجر به زخم شدن بافت لثه ها نيز مى شود و امرى كه از اين مسأ له نتيجه گرفته مى شود اين است كه دندانها در معرض خرابى و لثه ها در معرض بيمارى قرار مى گيرد بخاطر ميكروبهايى كه در دهان به وجود آمده است و چه بسا اين ميكروبها به ميليونها عدد برسد .
بنابر اين مسواك زدن و خلال كردن بايد به وسيله اى نرم انجام گيرد كه از زخم شدن و از بين رفتن ديواره هاى دندان و نوك دندان و از زخم شدن لثه ها در امان باشيم .
از اين رو، اسلام از مسواك و خلال كردن با نى و چوب درخت انار، منع كرده چونكه مسواك با اين چيزها لثه ها را مجروح مى كند و در خود دندانها نيز تأ ثير مى گذارد. همانطور كه اسلام از مسواك كردن به وسيله چوب ريحان نيز منع كرده است و شايد وجه آن اين باشد كه اينها سبب زيان به دندانها مى شوند و همچنين در آنها موادى هست كه به لثه ها و به طور مساوى به دندانها و لثه ها ضرر مى زنند. و آن رواياتى كه دلالت مى كند بر منع از مسواك كردن به غير از چوب اراك و زيتون ، و آنچه روايت شده از پيامبرصلى الله عليه و آله از خلال كردن به وسيله ريشه درخت و همينطور مسواك كردن به وسيله آن را نهى كرده اند.50
و از پيامبرصلى الله عليه و آله روايت شده كه از مسواك كردن به ريشه درخت ، ريحان و انار، نهى كرده اند.51

اسلام فرمان داده و ترغيب نموده است كه با چوب اراك مسواك بزنيم چرا كه رشته هاى داخلى چوب اراك بعد از برخورد با آب يا لعاب ، يك حالت ملايم و بسيار نرمى براى عمل مسواك پيدا مى كند و از اين رو حالت نرم و ليّنى پيدا مى كند كه شبيه مسواكى است كه در اين روزها تا حد زيادى استعمال مى شود و با چوب اراك ديواره هاى دندانها و ريشه هاى لثه هم خراب نمى شود و به هر حالتى كه ممكن باشد از آن حالت ، ضررى متوجه لثه هاشود، درنمى آيد همانطور كه چوب زيتون نيز چنين است .
بايد توجه داشت مسواك زدن با مسواك و خميردندان كه امروزه شايع است مورد نظر اسلام نيست چرا كه در آن زمان وجود خارجى نداشت و به مخيّله كسى هم خطور نمى كرد و اگر پيامبرصلى الله عليه و آله مى خواست چنين مسواكى ساخته شود فرمان مى داد. امّا چنين نسبتهائى ناروا است و كسى آن را بيان نكرده است .
پيامبرصلى الله عليه و آله به مردم فرمان داد در مسواك زدن از چوب اراك و زيتون استفاده كنند كه در روايات منافع فراوانى برايشان ذكر شده و ائمه : بر آن تاءكيد كرده اند.
از امام باقر عليه السلام روايت شده كه فرمودند : خانه خدا كعبه شكايت كرد به خدا از اينكه نفسهاى مشركين به آنجا مى رسد. خداوند وحى كرد به كعبه كه من عوض اين مشركين ، قومى را مى آورم كه با چوبهاى درختان نظافت مى كنند دندانهايشان را مسواك مى كنند وقتى كه خدا محمَّد صلى الله عليه و آله را مبعوث كرد، خداوند به پيامبر وحى كرد به وسيله جبرئيل و امر كرد به خلال و مسواك كردن . و اين روايت از چند طريق روايت شده است .52
و از پيامبر روايت شده كه پيامبر با چوب اراك مسواك مى كردند و جبرئيل امر كرده بود كه با اين وسيله مسواك كنند.53
و در آن نامه اى كه امام رضا عليه السلام به مأمون نوشتند، فرمودند: و بدان اى اميرالمؤ منين ! بهترين وسيله اى كه به وسيله آن مسواك مى زنى ليف اراك است چوب اراك چون چوب اراك دندانها را جلا مى دهد و دهان را خوشبو مى سازد و لثه ها را محكم و چاق مى كند گوشت لثه را مى روياند و مسواك كردن ، دندانها را از خراب شدن حفظ مى كند البته مسواك كردنى به دندان خدمت مى كند كه به اعتدال باشد، زياده روى در آن ، عاج دندان را مى برد و موجب لغزش و ضعف ريشه هاى آن مى گردد.54
در مورد نسبت مسواك به زيتون از پيامبر روايت شده كه فرمودند : چقدر مسواكى كه از چوب زيتون است نيكو مى باشد. زيتون درخت مباركى است و دهان را پاكيزه مى گرداند و فساد دندان را از بين مى برد و مسواك زيتون مسواك من و مسواك انبياى قبل از من مى باشد.55
و اما نسبت به چوب زيتون ما سفارشى پيدا نكرديم مگر در اين روايت آخرى ، پس ما معلومات يقين آورى از چوب زيتون كه بشود اعتماد بر آن كرد پيدا نكرديم و آنچه در اينجا بحثش مهم است بحث از چوب اراك است . وقتى ما ملاحظه كرديم منافعى كه در چوب اراك هست به زودى درك مى كنيم كه عدول و برگشت كردن از چوب اراك به مسواك لازم نيست ، بلكه برترى هم ندارد كه بازگشت كنيم از چوب اراك به خميردندانهايى كه ادعا مى شود آنها بر تنظيف دندانها و تطهير و نابودى ميكروب ها كمك مى كند، بلكه چاره اى نيست كه فقط بر چوب اراك اكتفا كنيم چون كه آزمايش هاى جديد، افضليت و برترى چوب اراك را بر مسواك ثابت كرده است ؛ زيرا همانا براى چوب اراك بوى خوشى هست دهان را خوشبو مى كند و داراى بزاق مى باشد و در چوب اراك موادى هست كه دندانها را سفيد كرده و جلا مى دهد.56
وجدى مى گويد : براى چوب اراك فايده اى است نسبت به دندانها و آن اين است كه صلاحيت دارد با شاخ چوب اراك مسواك بكنيم و دهان را خوشبو و نيكو مى گرداند و استعداد و آمادگى تمام دارد براى خارج كردن زياديهاى غذاها از بين دندانها و استعمال چوب اراك بهتر از مسواك مى باشد.57
بله ، يكى از كاركنان داروخانه در آلمان ماده مخصوصى را در مسواكى كه از درخت اراك گرفته شده ، يافت كه دندانها به وسيله آن مقاوم و پايدار مى شود و اين ماده شبيه به ماده فلور است كه كشنده ميكروبها مى باشد .
و ملاحظه شده است كه خراب شدن دندانها نزد كسانى كه مسواك استعمال مى كنند كمتر است نسبت به بسيارى از كسانى كه با مسواك معمولى دندانها را مسواك مى كنند و پيوسته اين داروسازى بررسى و كنكاش كرده و از اين ماده به دست آمده در خميردندانها استفاده مى كند .
اما در مسواك ، اين ماده كه كشنده ميكروبها و كثافتها مى باشد نيست و بخاطر همين ، اطبا و پزشكان سفارش مى كنند كه مسواك را بعد از اينكه دندانها را با آن پاك كرديم ، در آب نمك قرار دهيم تا به وسيله آب نمك بر پليديها و ميكروبهايى كه همراه آن است از بين برود يا ميكروبهايى كه بعداً به آن مى رسد تا اينكه اين ميكروبها بار ديگر به دهان باز نگردد. اما هر چه به چوب اراك برسد يا رسيده باشد به واسطه آن ماده اى كه در چوب اراك وجود دارد از بين مى رود بدون اينكه نياز باشد كه آن را در آب نمك قرار بدهيم يا غير از آب نمك .
وقتى آب نمك توانايى دارد كه بر جميع انواع ميكروبها پيروز شود در حالى كه در چوب اراك اصلاً اين ميكروبها وجود ندارد و وجود داشتن ميكروب در چوب اراك از چيزهايى است كه تا كنون ثابت نشده است .

براى چگونگى مسواك كردن و تنظيف كامل و عدم تنظيف كامل يك راه وجود دارد، چون گاهى مسواك را بر روى دندانها به صورت ظاهرى مى كشند و اين طريق طبيعتاً در رسيدن به آن هدفى كه بخاطر آن مسواك قرار داده شده كفايت نمى كند و يك بار مسواك به تمام بين دندانها مى رسد و زياديهاى غذا را از بين دندانها بيرون مى آورد كه اين مطلوب و مورد پسند است ؛ زيرا وقتى دندانها را به طور نزولى و صعودى پايين و بالا مسواك زدى پس ريشه هاى مسواك به تمام جاهاى دندان و بين دندانها داخل مى شود تا اينكه باقى نمى ماند هيچ شى ء از زياديهايى كه ممكن است باعث ضرر بر دندانها بشود، يا ضرر بر هيچ جزئى از اجزاى جسم . بر هيچ جزئى از اجزاى بدن غير از دندانها و اين دستور از ائمه وارد شده بدين طريق و روش ، دوازده قرن پيش و علماى طب بر اين روش آگاه نشدند، مگر در همين چند سال و علماى طب سفارش مى كنند به اينكه از اين روش تبعيت و پيروى كنيم .58
از پيامبر روايتى وارد شده كه فرمودند : دندانها را به طور عرضى مسواك كنيد، نه بطور طولى .59
از پيامبر نقل شده كه فرمودند : سرمه را از طول و مسواك را از طرف عرض انجام دهيد60 و حضرت پيامبر هر وقت مسواك مى زدند از طرف عرض مسواك مى كردند.61 و حضرت اميرالمؤ منين مسواك را از طرف عرض ‍ مى زدند و با تمام انگشتان دست غذا مى خوردند.62

روشن است كه تنها مسواك زدن براى نظافت دهان كافى نيست - با آنكه به تصريح روايات يكى از اهداف مهمّ مسواك همين است - بلكه چاره اى نيست انسان به عمل ديگرى نيز دست بزند براى اينكه اين زياديها را از دهان خارج كند تا اينكه دهان از اين جهت پاك شود و بوى خوشى داشته باشد؛ از اين رو اهل بيت حكم كرده اند كه پس از مسواك كردن لازم است آب را در دهان مضمضه كنيم و چون اين غرض نظافت دهان به يك دفعه مضمضه كردن حاصل نمى شود سه بار مضمضه وارد شده است .
از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند : هر كس مسواك كند بعد از آن بايد مضمضه نمايد آب را مضمضه نمايد.63
ودر روايت ديگرى اين طور آمده كه معلى بن خنيس از مسواك كردن بعد از وضو سؤ ال كرد. حضرت فرمود: بايد مسواك كند پس مضمضه نمايد با آب سه مرتبه

ما ملاحظه مى كنيم كه اهميت اسلام به مسواك به حدى مى باشد كه براى بسيارى از انسانها تفسير و توضيح و يا درك نتايج آن مشكل است ، حتى در اسلام به دست مى آوريم كه با انگشت كشيدن بر روى دندانها كفايت از مسواك مى كند. از پيامبر نقل شده كه فرمودند: مسواك كردن يا كشيدن با انگشت ابهام يا انگشت ابهام هنگام وضو، مسواك مى باشد.64
و از ائمه : نقل شده كه : كمترين نوع مسواك اين است كه با انگشت بر دندانهايت بكشى .65 بلكه در كشيدن به دندانها با يك مرتبه داخل كردن دست و سه بار دست بكشد كفايت مى كند. از امام باقر عليه السلام نقل شده كه : مسواك كردن در سه بار ترك نشود، اگر چه به اين صورت باشد كه يك مرتبه دست داخل دهان گردد ولو يك مرتبه به دندانها كشيده شود66.
و اين تعبيرى رسا از مقدار توجه و اهميت ائمه به مسواك كردن مى باشد همانطورى كه وحى شده است به آن فايده هاى بزرگ و اثر بخشى كه براى مسواك است پس به درستى دست كشيدن با انگشتان ، اگر چه تحقق دهنده تمام فوايد مسواك نيست ، مگر اينكه ميسور بخاطر معسور ترك گرديده نمى شود چيزى كه آسان است به واسطه چيز سخت ترك نمى شود چون كه دست كشيدن با انگشتان حد اقل در تقويت و تحريك عضلات لثه ها مفيد است ، همانطورى كه جرم بوجود آمده بر روى دندانها و لثه را از بين مى برد. همان جرمى كه از باقيمانده خوردنيها به وجود آمده كه ممكن است به وجود آورنده بسيارى از ميكروبها باشد و اين مسأ له ذاتاً تفسير و توضيح مى دهد براى ما قول ائمه را كه فرمودند : ترك نكنيد مسواك را در سه بار اگر چه به اين صورت باشد كه يك دفعه دست داخل دهان شود و سه مرتبه بر دندانها كشيده شود چنانچه اين مسأ له ظاهر است و مخفى نيست .

بلى از جهت اينكه بوى دهان بهتر شود و دهان خوشبو گردد چون مسواك كردن باعث خوشبو شدن دهان هم مى شود، مى يابيم كه امام حسن عليه السلام با گلاب مسواك مى كردند.67

شايد يكى از امورى كه احتياج به بيان كردن ندارد، اين است كه مسواك كردن در حمام صحيح نيست ؛ چون مسواك كردن عبارت است از نظافت كردن و بيرون كردن باقيمانده ها از ميان آنها پس هنگامى كه اين كار در هواى حمام كه پر از ميكروب است انجام گيرد بعضى از ميكروبها به انسان سرايت مى كند و براى او ممكن نيست كه به راحتى و به سهولت از دست اين ميكروبها خلاص شود، خصوصاً در آن جو حمام كه هر چه از ميكروبها دسته دسته خارج مى شود در جاى آنها دسته ديگرى وارد مى شود و جاى آنها را پر مى كنند و در اينجا چيزى كه مانع از رسيدن اين ميكروبها به مكانهاى حساس باشد وجود ندارد بخاطر اينكه در جوّ حمام ميكروبها مستقيماً اثرگذار هستند.
اما در خارج از حمّام ، بزاق موجود تا اندازه اى از نفوذ آنها به جاهاى حساس جلوگيرى مى نمايد چرا كه در غير جوّ حمام ميكروب به مانع برخورد مى كند و به راحتى نمى تواند نفوذ نمايد. افزون بر اين ، بزاق همواره در تغيير است و هر چند اندكى از اين آلودگيها باقى بماند در نوبت دوّمى كه مسواك زده مى شود اين ميكروبها زايل مى گردد، امّا در مورد مسواك زدن در حمام ، آب دهان و بزاق به مناطق و اطرافى كه مسواك زده مى شود، نمى رسد، بلكه به صورت باز باقى مى ماند و به سرعت در معرض هلاكت قرار مى گيرد در حالى كه جوّ حمام پر است از اين ميكروبها و زندگى اين ميكروبها در جوّ حمام بيشتر است .
روايتى كه از امام صادق عليه السلام نقل شده اين مطالب را براى ما تفسير مى كند كه فرمودند : بپرهيزيد از مسواك كردن در حمام چونكه مسواك كردن در حمام موجب وباى دندانها مى شود و هم معناى اين روايت ، روايات ديگرى نيز نقل شده است .68

و همانند آنچه گذشت نسبت به مسواك نمودن در مستراح هم جريان دارد زيرا بوى ناخوشايند خود، آلودگى و ميكروب است ؛ با فرود آن به دهان بويژه در مناطق حساس و نسبتاً گرم ، فوراً توليد و تكثير مى شود و بدن شروع مى كند به راندن آنها به خارج در نتيجه سبب آزار ديگران مى گردد. و از اين جهت مى بينيم ائمه : را كه از مسواك كردن در مستراح نهى مى كردند .
در حديثى از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمودند: مسواك كردن در مستراح موجب اين مى شود كه از دهان بوى كريه و بد بيرون آيد.69
و از امام صادق عليه السلام روايت شده كه : مسواك كردن در حال تخلى ، موجب بدبو شدن دهان مى شود.70

به تحقيق گذشت ادله اى كه دلالت مى كرد بر اينكه مسواك كردن هنگام وضو و نماز و هنگام خواب و سحرگاه و وقت برخاستن از خواب و هنگام طلوع خورشيد، مستحب است .
اما روزه دار مى تواند هر موقعى از روز كه بخواهد مسواك كند71 و مى تواند در اوّل و آخر روز در ماه مبارك رمضان مسواك نمايد72 لكن ترجيح ندارد براى روزه دار كه با مسواك مرطوب مسواك نمايد73 و شايد اين موضوع بخاطر اين باشد كه شخص روزه دار بخاطر روزه بودنش به حرج و سختى نيفتد، در حالى كه طمع دارد براينكه به مسواك كردن حتى در حال روزه اقدام شود.
و ما در اينجا اشاره مى كنيم به اينكه : زياد بودن ميكروبها در دهان منحصر در پوشانيدن زياديهاى طعام در دهان نيست ؛ زيرا ممكن است اين زياديهاى طعام به دهان از طريق ارتباط با اجسام ديگرى غير از طعام باشد، بلكه ممكن است از خود طعام باشد هنگامى كه طعام به چيز ديگرى آلوده باشد، چنانچه ممكن است از راه هواى دهان آلوده شود و آن آلودگى به ساير قسمتهاى بدن از راه تنفس برسد .
بخاطر همين ، ميكروبهايى كه در دهان در اجزا و انواع مختلفى مى باشد، جا به جا مى شود و در اين جا به جايى و جزء جزء شدن ميكروبها هيچ عضوى در انسان مطلقا شبيه دهان نيست و دهان مناسب ترين اعضايى است كه قابليت دريافت اين ميكروبها را دارد و دهان مكانى خوب براى رشد و نمو و زياد شدن ميكروبها مى باشد چون بزاق دهان كه هميشه در دهان است - گر چه در حال سالم بودن بدن انسان باشد - ممكن است بسيارى از انواع ميكروبها را به وجود بياورد.74 امّا در غير اين حالت بسيارى از عوارض را درست كند، بلكه ممكن است غذا را براى ميكروبها درست كند و هنگامى كه ملاحظه كرديم مقدار حساسيت اين عضو دهان نسبت به ساير اجزاى بدن انسان ، مى شناسيم و پى مى بريم به سرّ اينكه اسلام تجويز كرده و اجازه داده كه شخص روزه دار مسواك بكند و دعوت كرده در اوقات مختلفى كه قبلاً ذكر شد، انسان مسواك كند.
اضافه مى شودبه مطالب بالا، اينكه محيط دهان براى چند ساعت كه غير فعال گرديد، باقيمانده هاى غذا به آسانى تخمير مى شود. همانطورى كه بعضى از ميكروبهايى كه در دهان جاى گرفته اند مى توانند بى هيچ محدوديتى و بدون مانعى به زندگى خود ادامه دهند. پس وقتى كه قبل از خواب ، انسان مسواك كرد به درستى كه اين زياديهاى غذا از بين مى رود و در اينجا فرصت و وقت براى نشاط و شادابى آلودگيها و ميكروبها و فرصت تخمير زياديهاى غذا هم باقى نمى ماند .
چنانچه مسواك كردن بعد از خواب ، ميكروبهايى را كه در دهان از طريق تنفس و غير تنفس رسيده است از بين مى برد. بعضى از دانشمندان مى گويند : همانا جريان آزاد و فراوان بزاق در دهان ، عامل مهمى است كه دندانها را از كرم خوردگى و خرابى حفظ مى كند؛ زيرا بزاق دهان در تمييز شدن مكانيكى دندانها مؤ ثر است و چون جريان بزاق در شب كم مى شود، استعداد و قابليت خراب شدن دندانها طبعاً زياد مى گردد و اين مسأ له چيزى است كه تأ كيد مى كند انسان بعد از خواب نياز به مسواك دارد چنانكه گفتيم.75 همانطور كه مسواك كردن بر ميكروبهايى كه ممكن است هنگام خواب پديد بيايند غلبه مى كند و همينطور بر بعضى از زياديهاى غذا اگر فرض كنيم كه در بين دهان مانده باشد در آنجايى كه اگر مسواك قبل از خواب نباشد سبب مى شود در جديت كردن در مسواك كوتاهى شود و شايد آنچه قبلاً ذكر كرديم القا مى شود بعضى از اين روشها بنابرقول ائمه : كه قبلاً گفته شد : اگر مردم آن منافعى كه در مسواك هست مى دانستند، همراه خودشان مسواك را در رختخواب مى بردند. و اين موضوع براى ما تأ كيد مى كند عظمت اسلام را و اينكه اسلام با نيازهاى طبيعى انسانها منسجم است آن نيازهاى طبيعى كه وجود اين طبيعت را در بر دارد .

و بايد در نظر داشت كه زخم شدن لثه به وسيله مسواك و سپس تعفن و خراب شدن آن نسبت به انسان سالم در اينجا وجود ندارد چرا كه دهان از ماده ضد عفونت زخم برخوردار است و شايد سرّ اينكه اسلام دهان را طاهر و مطهر قرار داده همين باشد به طورى كه اگر در دهان يك خونى ظاهر شود به مجرد از بين رفتن آثار خون ، دهان خود به خود پاك مى شود چنانچه آب دهان نزد مردم عادى و سالم ، كشنده ميكروبها مى باشد همانطور كه قبلاً گفتيم .76
ولى اين مطالب معنايش اين نيست كه به واسطه تخمير باقيمانده هاى خوراكى و غيره در دهان و در نتيجه ، ايجاد جرم بر روى دندانها از رسيدن بزاق به آنها جلوگيرى كرده و سبب ايجاد ميليونها ميكروب نگردد.

مى بينيم كه امام رضا عليه السلام هر بار با بيش از يك مسواك ، مسواك مى نمودند و شايد به اين خاطر بوده كه امام از مسواك آلوده استفاده نكرده باشند. و سپس امام رضا عليه السلام بعد از مسواك كردن مقدارى كندر مى جويدند.
و وارد شده كه حضرت رضا عليه السلام بعد از نماز صبح در مصلاى نماز مى نشستند تا آفتاب طلوع كند، سپس ظرف مسواكها را براى حضرت مى آوردند و آن بزرگوار يكى يكى از آن مسواكها استفاده مى كردند و بعد كندر مى آوردند و ايشان آن را مى جويدند.77 و شايد جويدن كندر بخاطر اين باشد كه بوى دهانشان خوب گردد دهانشان خوشبو گردد صلوات و سلام خدا بر ايشان و بر آباى گراميشان باد!

روايت شده از امام صادق عليه السلام كه فرمودند : پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله هرگاه نماز عشا رامى خواند، دستور مى دادند كه اسباب وضو و مسواكشان را نزدشان مى گذاشتند و رويش را مى پوشانيدند و قدرى مى خوابيدند، سپس بر مى خاستند، نخست مسواك مى كردند و ....78
و قبلاً گذشت كه حضرت امام رضا عليه السلام در خراسان كه بودند وقتى نماز صبح را مى خواند در مصلاى نمازش ‍ مى نشست تا اينكه خورشيد طلوع مى كرد سپس همه مسواكها را در ظرفى قرار مى دادند و بعد هر يك از مسواك را بر مى داشتند و دندانشان را مسواك مى كردند و بعد براى ايشان كندر مى آوردند .....
اين روايتها منعكس مى كند كه پيامبر صلى الله عليه و آله و امام عليه السلام به محافظت كردن از مسواكها رغبت زيادى داشتند، اگر چه محافظت كردن از مسواكها به واسطه اين باشد كه در ظرفى جاى دهند يا روپوشى روى آن بيندازند و موقع نياز از آن استفاده كنند، تا اينكه مسواكها به هيچ نوعى از ميكروبها، آلوده نشوند، اگر چه آن ميكروبها از هوا باشد چه رسد به اينكه با چيز ديگرى غير از هوا ارتباط پيدا كند و اين نهايت دقت در محافظت كردن در مورد سلامت بدن مى باشد. بخصوص وقتى ملاحظه مى كنيم كه امام رضاعليه السلام خودشان براى هر نمازى يك مسواك مخصوصى را قرار مى دادند به اين خاطر كه باقى نماند در مسواك موقعى كه از مسواك در دفعه دوّم استفاده مى كردند هيچ اثرى از رطوبتى كه در نتيجه مسواك كردن قبلى مانده است ؛ چون كه رطوبت ممكن است سبب به وجود آمدن و زنده ماندن بعضى از ميكروبهايى شود كه مربوط به رطوبت است 79 و رطوبتهاى باقيمانده در مسواك مانع از اين مى شود كه موادى كه در مسواك است در هلاك شدن ميكروبها تأ ثير كند.

در احاديث وارد شده ، رواياتى كه از آنها استفاده مى شود وضو قبل از طعام مستحب است و قبلاً گذشت اينكه مسواك كردن هنگام وضو مستحب است و اين دو دسته روايات معنايش اين است كه مسواك كردن قبل از طعام و قبل از وضو انجام مى شود. اينجاست كه زمينه اى باقى نمى ماند تا طعام آلوده به ميكروب وارد معده گردد و به آن زيان برساند همانطور كه مقدم شد، اما مسواك كردن بعد از طعام ، اسلام خود را مستغنى و بى نياز مى داند كه بر اين مطلب تصريح كند؛ زيرا اسلام به مسواك زدن در زمانهاى مختلف دستور داده ؛ در اوّل روز و شب ، به طورى كه تخمير زياديها نامعقول و غيرممكن گردد .

خيلى از مواقع بعضى از زياديهاى غذايى كه در بين دندانها وجود دارد با مضمضه كردن خارج نمى شود، بلكه به وسيله مسواك كردن نيز مشكل است كه آنها را خارج كنيم پس احتياج به استعمال وسيله ديگرى داريم كه آن زياديهاى غذا را مجبور كنيم خارج شوند تا اين زياديهاى غذا تغيير نكند و سطح دندان را نپوشاند و در نتيجه ميكروبها آماده شوند و در از بين بردن لثه ها و خراب شدن دندانها و غير از اينها از چيزهايى كه در بحث مسواك اشاره به آن شد، مؤ ثر باشند و امر و دستور به خلال در اسلام به صورتهاى مختلف و گوناگون وارد شده همانطورى كه پيامبر و ائمه : آن فوايدى كه دارد ذكر كرده اند با اضافه كردن ذكر وسايلى كه استعمال آن وسايل در اين موضوع صحيح نيست و غير از اين روايات از رواياتى كه در آينده به زودى توضيح داده مى شود و بايد گوش نكنيم به حرف كسانى كه مى گويند خلال آماده مى كند فرصت را براى ابتلا به دردها و زخمهاى لثه ها و خارج كردن دندان كه موجب كندن آن مى شود80 خلالى كه موجب كندن دندان مى شود آن خلال مخصوصى است كه در آن وسايل بسيار حاد و سخت به كار مى رود كه موجب زخم لثه و خراب شدن دندان مى شود. اين امرى بود كه نشأ ت گرفته بود از آنچه ذكر شده بود و پيامبر و ائمه : به اين جهت مردم را آگاهى دادند و به آنچه مانع از ظهور اين جهت است مردم را ارشاد كردند و مى بينيم در موقعى كه بحث در وسايل خلال باشد بعضى از آن رواياتى كه از ائمه : در اين مورد وارد شده همانطورى كه با تعدد عمل خلال و مسواك و مضمضه در هر روز فرصت براى ظاهر شدن مرض به هيچ وجه باقى نمى ماند.81

از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمودند: خداوند خلال كنندگان از امتم را كه در بعد از وضو و طعام ، خلال مى كنند، رحمت كند.82
و فرمودند : خلال كننده از امت من چه نيكو مى باشد.
موسى بن جعفر عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل فرمودند : خداوند خلال كنندگان را رحمت كند. گفته شد يا رسول اللّه ! خلال كنندگان چه كسانى هستند؟ فرمودند : كسانى كه بعد از طعام ، خلال مى كنند پس وقتى كه در دهان چيزى و غذايى باقى ماند، تغيير مى كند و بوى آن ، فرشته را اذيت مى نمايد.83
و بايد مراجعه شود به آنچه از سعد بن معاذ از پيامبر نقل شد.84
و به همين معناست آنچه امام باقر عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كردند و در اين حديث ، اين طور وارد شده كه سنگين تر بر فرشته اى كه موكل انسان مؤ من است ، نيست از اينكه چيزى از طعام در دهان مؤ من ببيند در حالى كه ايستاده و مشغول نماز باشد.85
و از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده : و خلال كردن باعث مى شود كه ملائكه تو را دوست بدارند پس ملائكه اذيت مى شوند از بوى دهان كسى كه بعد از غذا خوردن ، خلال نمى كند.86
از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمودند : جبرئيل بر من نازل شد و به خلال سفارش نمود87
و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند : جبرئيل نازل شده و سفارش به مسواك كردن و خلال و حجامت نموده است .88
و اين معنا در جايى كه كلام در مسواك كردن بود گذشت در حديث شكايت كردن خانه خدابه خدا از نَفَس هاى مشركين كه به خانه خدا مى رسد، پس به آنجا مراجعه كنيد.
و از امام كاظم عليه السلام نقل شده كه فرمودند : يك منادى در آسمان ندا مى كند خدايا! بر خلال كنندگان بركت عنايت فرما. تا اينكه فرمودند : و كسانى كه خلال مى كنند پس به درستى كه خلال توسط جبرئيل نازل شد در حالى كه جبرئيل قسم خورد و شهادت داد بر خلال از آسمان .89
و خلال از آن ده چيزى مى باشد كه آنها از امور حنيفيه اى قرار داده شده ، كه خداوند به ابراهيم نازل كرد.90
و مطالب ديگرى كه جاى بررسى آنها نيست 91.

قابل توجه است كه ائمه : براى اثبات اهميت خلال نزد شارع تنها به روايات اكتفا نكردند بلكه خلال را جبرئيل آورد و ائمه افزون بر اخبار، مردم را به پيروى از رسول خداصلى الله عليه و آله متوجه ساختند چنانچه وهب بن عبداللّه گفت : امام صادق عليه السلام را ديدم خلال مى كند به آن نگريستم امام فرمود: پيامبر خداصلى الله عليه و آله خلال مى نمود.92

اينك به آثار سوئى كه بر ترك خلال مترتب است مى پردازيم ؛ روايت شده از امام صادق عليه السلام كه فرمودند : هر كس ‍ طعامى را بخورد، پس از آن بايد خلال نمايد و هر كس كه اين كار را نكند، پس دچار حرج و سختى مى شود.93

در روايات وارد شده اجازه داده اند كه انسان محرم خلال كند در حالى كه احتمال دارد از لثه ها خون جارى شود. از عمار بن موسى از امام صادق عليه السلام روايت شده كه از خدمت امام سؤ ال كردم مُحرِم مى تواند خلال كند؟ فرمودند : اشكالى ندارد.94

اينك فوايد خلال و ضررهاى ترك خلال را، كه در روايات مطرح شده به صورت زير خلاصه كنيم :
1- دهان را خوشبو مى سازد .
2- موجب سلامتى يا اصلاح دهان و دندانها مى گردد .
3- دهان را پاكيزه مى گرداند .
4- صحيح و سالم كننده اصلاح كننده لثه ها و دندانها مى باشد .
5- خلال كردن موجب جلب روزى مى شود .
6- خلال كردن نظافت است .
7- باد جنام بادشنام : باد دژنام 95 را از بين مى برد كه يك قرمزى ناشناخته اى است بر صورت و اعضا همچنانكه مى آيد .
8- از پديد آمدن بوهاى بد و كريه در دهان جلوگيرى مى كند .
و وارد شده اين فوايد در تعدادى از روايات مثل آنچه از امام صادق عليه السلام روايت شده كه خلال ، بوى دهان را خوش مى گرداند.96 و از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه : خلال كنيد به دنبال طعام ، پس به درستى كه خلال كردن ، سالم كننده دهان و دندانها مى باشد و موجب جلب روزى مى شود.
و در روايت ديگراين است كه پيامبر صلى الله عليه و آله به جعفر، خلالى را داد و امر كرد جعفر راكه خلال كند و به آنچه گفته شد دليل آورد.97
و از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه : خلال كنيد پس به درستى كه خلال كردن از نظافت و پاكيزگى است و نظافت از ايمان است و ايمان همراه صاحبش در بهشت خواهد بود98 و گذشت روايتى كه كعبه شكايت كرد به خدا از اينكه نفسهاى مشركين به كعبه مى رسيد، پس خداوند به كعبه وحى كرد كه عوض اين مشركين ، قومى مى آيند كه نظافت مى كنند با چوب هاى درخت .
شهيد؛ گفته است : خلال كردن لثه را سالم مى گرداند و بوى دهان را خوش مى كند.99
روايت شد كه پيامبرصلى الله عليه و آله به حضرت على عليه السلام فرمودند: بر تو باد به خلال كردن ؛ چون خلال باد جنام را از بين مى برد ....100
مرحوم مجلسى گفته است كه باد جنام مثل اينكه عربى باد شنام است و باد شنام برآنچه حكما ذكر كرده اند يك قرمزى ناشناخته اى است شبيه قرمزى كسى كه مبتلا به مرض جذام مى باشد و بر صورت و اعضا خصوصاً در زمستان و سرما ظاهر مى شود و چه بسا با آن دانه هايى هم بيرون بيايد101.
در روايتى است از وجود پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمودند : هر كس دو چوب استعمال كند از سختى انبر از كشيدن دندان بر اثر خرابى و درد ايمن مى شود102.
و ما نيازى نداريم فوايدى كه براى خلال ذكر شده در اينجا بياوريم پس در بحث مسواك گذشت و آنچه ذكر شد خيلى واضح است و احتياجى به تكرار آن نداريم .
ذكر شده كه خلال موجب جلب رزق و روزى مى باشد و شايد اين نظر داشته باشد به اينكه هرگاه بر بنده بسيارى از رنجها و دردهاى جسمى برسد به اضافه اينكه خلال كردن جاى را براى ملائكه باز مى كند تا ملائكه به عبد نزديك شوند، در اين صورت بدون شك بر بنده بسيارى از نفقات عطا مى شود همانطورى كه خلال كردن به انسان نشاط مى دهد، بلكه يك روحيه جديدى مى دهد كه همراه آن روحيه لطفهاى خدا و عنايات او بر وى جارى مى شود و از جمله آن الطاف خدا، تهيه كردن موارد روزى براى بنده مى باشد .
و اما نسبت به آن قرمزى كه در صورت پيدا مى شود و اشاره به آن شد، ما قدرت و استطاعت پيدا نكرديم تا به حال كه سرّ اين موضوع را بفهميم و شايد با پيشرفت دانش پزشكى در آينده بتوانيم بسيارى از قضايايى كه تا به حال مبهم و مشكل و پيچيده بوده است بشناسيم اگر خدا بخواهد .
لازم است آنچه به وسيله خلال خارج مى شود، به بيرون ريخته شود
وارد شده در احاديث بسيارى كه لازم است بيرون ريختن آنچه به واسطه خلال از بين شيار دندانها خارج مى شود، اما آن غذاهايى كه بر لثه هست يا در اطراف دهان و دنباله زبان هست ، اسلام خوردن آن را اجازه داده است .103
و در روايت وارد شده كه : حرجى نيست براى كسى كه آنچه به واسطه خلال خارج شده ، بخورد104 اين نظر دارد به حرج از جهت عقاب اخروى امّا حرج و ضرر دنيوى موجود است و به خاطر اينكه حرج دنيوى موجود است دراين روايت ذاتاً امر كرده به بيرون انداختن آنچه با خلال خارج مى شود چه برسد به غير آن .
و سرّ اين موضوع واضح است ، همانا چيزى كه در خلال كردن مستكره مى باشد آن است كه در بين دندانها از آن استفاده شود آنچه در خلال مستكره مى باشد اين است كه از گياهى كه خيلى سفت و سخت است در خلال كردن بين دندانها استفاده شود و دندانها را در معرض آلوده كردن به ميكروبهايى بكند كه در آن مكانها پيدا مى شوند كه رسيدن به آن ميكروبها با وسايل تنظيف مشكل است و شايد مطلقا نشود دسترسى به آنها پيدا كرد. امّا آنچه در جلو دهان و يا در باطن دهان و كنج دهان و اطراف آن يا در جايى است براى زبان ممكن است كه خارج كند آنها را از اطراف دهان ، اينها در جاهايى واقع شده اند كه اصلاً ممكن نيست كه چيزى در آنها ثابت بماند و چونكه بزاق و آب دهان دايماً در دهان به وجود مى آيد هيچ فرصتى براى پوشيده شدن و زيادشدن هيچ نوع از انواع ميكروبها پديد نمى آيد .
دكتر پاك نژاد ذكر كرده است هر كس چيزى كه به وسيله خلال كردن خارج مى شود دايماً بخورد بر چنين شخصى ترس آن داريم كه به زخم اثنى عشر و يا زخم معده مبتلا شود105 و بخاطر همين ما تعجب مى كنيم وقتى كه روايت امام صادق عليه السلام را مى بينيم كه مى فرمايند : هيچ يك از شما انسانها غذايى كه به وسيله خلال كردن از دهان خارج مى كنيد نخوريد چون كه مبتلا به دبيله مى شويد106
دبيله يعنى آن سختى و جراحت و دمل بزرگى كه در شكم به وجود مى آيد كه غالباً منجر به كشته شدن شخصى كه آن جراحت در او پيدا شده ، مى شود107 و همين جراحت چيزى است كه اكنون به زخم اثنى عشر يا زخم معده تعبير مى شود چنانچه معلوم است .

مستغفرى در طب النبى روايت كرده كه حضرت فرمودند : بعد از طعام ، خلال و با آب مضمضه كنيد چونكه مضمضه كردن با آب ، باعث صحت و سلامت دندانها مى شود. 108
و از امام حسين عليه السلام نقل شده كه حضرت اميرالمؤ منين به ما امر مى فرمودند كه هرگاه خلال كرديم ، آب ننوشيم تا اينكه سه مرتبه مضمضه كنيم .109 اين عمل بخاطر اين است كه خلال كردن به تنهايى كفايت نمى كند براى خارج كردن زياديهاى غذا از دهان و با مضمضه در بار اول ودوم تمام زياديهاخارج نمى شود،پس احتياج به مضمضه كردن در دفعه سوم دارد و اين موضوع بخاطر اين است كه اگر زيادى غذا باقى بماند سيل ميكروبهابا آن به معده داخل مى شود كه سبب بيمارى فراوانى مى گرددكه پيشتر گذشت .

در روايات مى يابيم كه از استعمال بعضى از وسايل در هنگام خلال منع كرده است و روشن است كه منع از استعمال بعضى از اين وسايل بخاطر اين است كه ممكن است اين وسايل ، موجب زخم شدن لثه بشود و اما بعضى ديگر از وسايل ممكن است كه بخاطر وجود مواد شيميايى معين باشد كه امكان دارد به سلامتى انسان به طور عموم ضرر بزند و ما اشاره مى كنيم در اين قسمت به روايات زير :
از امام رضا عليه السلام نقل شده كه : با چوب درخت انار خلال نكنيد با چوب ريحان هم خلال نكنيد؛ چون اين دو عرق جذام را به حركت در مى آورند.
و در بعضى از روايات ديگر وارد شده كه : به حركت در مى آورد خوره را110
و از دعائم و غير آن روايت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله از خلال كردن به ريشه ها و ساقه ها و چوب انار و ريحان نهى كردند و فرمودند : همانا اينها عرق جذام را به حركت در مى آورد يا عرق خوره را111
از حضرت على عليه السلام نقل شده كه : خلال كردن با ريشه هاى درخت ، موجب فقرمى شود112
شهيد گفته است : مكروه است انسان با نى خلال كند يا چوب ريحان يا برگ درخت خرما يا برگ درخت انار113
پيغمبر صلى الله عليه و آله به هر چيزى كه به ايشان مى رسيد خلال مى كردند به استثناى برگ خرما و ساقه درخت 114.
و در روايت است كه : هر كس با ساقه درخت خلال كند تا هفت روز يا شش روز حاجتش برآورده نمى شود115.
امام صادق عليه السلام فرمودند : با ساقه درخت خلال نكنيد پس اگر چاره اى نداشتيد پس ليطه آن را بكنيد.116 ليطه پوست قصبه را مى گويند.117
از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند : پيامبر صلى الله عليه و آله نهى فرمودند از اينكه با ساقه درخت و ريحان و انار خلال كنند. و در روايت ديگر اضافه شده اس و فرمودند: اين چند چيز عرق خوره را به حركت در مى آورد.118

چنانكه ذكر شد خلا كردن به نى نهى شده است و اگر چاره اى از آن نبود، فرمودند پوست نى را كنده و خلال كنيد چنانكه روايت شده از امام كاظم عليه السلام از آن بزرگوار سؤ ال شد كه حدود و اندازه خلال چقدر بايد باشد؟ حضرت فرمودند: اينكه سر خلال را نوك خلال را بشكنى چون كه لثه ها را خون مى آورد.119

و در آخر، ... براى مهمان ممكن نيست كه خلال مناسبى تهيه كند از اين جهت از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمودند: حق ميهمان بر صاحبخانه اين است كه براى او يك خلالى آماده كند.120
و بعضى از فقها و مراجع تقليد حكم كرده اند به اينكه از مستحبات ميزبان براى مهمان آماده كردن خلال است.121

در آخر بحث روشن شد كه مسواك و خلال كردن در ظاهر و در سلامت جسمى انسان تأ ثير مى گذارد، بلكه حتى در سلامت نفس و عقل و روح انسان تأ ثير مى گذارد تا آخر آنچه مقدم شد .
پس سزاوار است مستلزم آن شويم و زياد از آن استفاده كنيم از آنچه شناختيم و از آنچه تا به حال نشناختيم در جايى كه ما ذكر و معرفى كرديم ممكن است اينكه نسبت به آنچه ذكر نكرديم و نشناختيم مثل اندكى از بسيار باشد. همچنانكه بحث هاى اين كتاب فقط مثل قدم اوّل در راه شناختن همه حقايقى است كه مرتبط به اين موضوع است اين موضوعى كه يكى از آن تعاليم اسلامى سالمى است كه آن را ما اهمال كرديم و متوجه آنها نبوديم و زود است كه آنها را بياوريم در آنچه طالب ورود آنها هستيم هر جا كه مسخ و از بين رفته باشد - از اروپا و غير اروپا از مناطق عالم .
مجالى نيست در اينجا مگر اينكه ذكر كنيم قول خداوند تعالى را كه اگر اهل شهرها ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند ما بر آنان بركات آسمان و زمين را فرود مى آوريم .

پی نوشت :

1- من لايحضره الفقيه ، ج 2، ص 193. مكارم الاخلاق ، ص 267 و 265. بحارالانوار، ج 76، ص 265 به نقل از مزاركبير. وسائل الشيعة ، ج 8، ص 316 و 317 به نقل از محاسن برقى ، ص 364. قصارالجمل ، ج 1، ص 316 .
2- بحارالا نوار، ج 76، ص 277 به نقل از دعوات راوندى .
3- برخى كه دلالت بر آن دارند را خواهيم آورد .
4- از حضرت على (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود : ((و پناه مى برم از تو اى خداوندگارا! از بد منظرها در خانواده و مال )). ر . ك : شرح نهج البلاغه عبده ، ج 1، ص 92. مستدرك وسائل ، ج 2، ص 26 و 27. بحارالا نوار، ج 76، ص 293، 237، 242 و پاورقى آن به نقل از امان الاخطار، ص 30 وغيره .
5- بحارالا نوار، ج 66، ص 412 به نقل از نهايه .
6- بحارالا نوار، ج 76، ص 141 و176 و ج 79، ص 300. امالى شيخ طوسى ، ج 1، ص 281.
7- خصال ، ج 1، ص 100. معانى اخبار، ص 149. بحارالا نوار، ج 76، ص 150 و در پاورقى به نقل از امالى شيخ صدوق ، ص 145 .
8- كافى ، ج 6، ص 526 و 525. مكارم الاخلاق ، ص 125، 126 و 438. برقى ، محاسن ، ص 610 و 611. ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ج 20، ص 341 و 276. قرب الاسناد، ص 37. معانى الاخبار، ص 149. خصال ، ج 1، ص 100، 126 و 159. مستدرك وسائل ، ج 2، ص 50. وسائل الشيعة ، ج 3، ص 557 و 560 و ج 14، ص 24. بحارالا نوار، ج 76، ص 154، 288 148 و 155 و ج 79، ص 303 و 289 و ج 77، ص 46 و 53 به نقل از نوادر راوندى . صدوق ، امالى ، ص 45. فقه الرضا، ص 48. اوّلين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 2، ص 186. تراتيب الادارية ، ج 1، ص 282 و 291. قصارالجمل ، ج 1، ص 194 و 238 .
9- بحارالا نوار، ج 76، ص 159. محاسن ، ص 612 - 621. كافى ، ج 6، ص 526 - 528. وسائل الشيعة ، ج 3، ص 560 - 563. مصابيح السنة ، ج 2، ص 93 و 94 .
10- به منابع گذشته رجوع كنيد .
11- ر . ك : بسيارى از منابع گذشته كه دال بر پناه بردن آن حضرت از بد منظره ها در اهل و مال و... بود. مصنف ، ج 11، ص 433 و ج 5، ص 154، 155 و 159 و در پاورقى آن به نقل از منابع فراوانى و از نهج البلاغه ، ج 1، ص 92 .
12- برقى ، محاسن ، ص 612. بحارالا نوار، ج 76، ص 161 و 162. تراتيب الادارية ، ج 1، ص 87 به نقل از سنن ابى داوود .
13- عبدالرزاق ، مصنف ، ج 1، ص 509 و 510 از على (عليه السلام ) و پاورقى آن به نقل از ابن ابى شيبة ، ج 1، ص 147 خطى .
14- كافى ، ج 6، ص 529. وسائل الشيعة ، ج 3، ص 566. برقى ، محاسن ، ص 609. بحارالا نوار، ج 76، ص 151. مكارم الاخلاق ، ص 128.
15- توحيد مفضل ، چاپ شده همراه امالى صدوق ، ج 1، ص 205. بحارالا نوار، ج 3، ص 76 وج 80، ص 194 .
16- بحارالا نوار، ج 80، ص 169 به نقل از امالى صدوق ، ص 253 و 254 .
17 - در اين مورد منابع زيادى وجود دارد. رجوع كنيد به كتابهاى حديث .
18- زيرا تنها خوابيدن انسان نهى شده است . مشكاة الانوار، ص 319. كافى ، ج 6، ص 533 و 534. محاسن ، ص 389. وسائل الشيعة ، ج 1، ص 232 و ج 3، ص 581 - 584 و ج 16، ص 528. مكارم الاخلاق ، ص 436 و 437. بحارالا نوار، ج 74، ص 21 و ج 76، ص 338 و 187 و ج 77، ص 51 و 46 و ج 80، ص 170، 182 و 173. خصال ، ج 1، ص 125 و 93. چاپ سال 1389 به نقل از ج 2، ص 102 در چاپ ديگرى و قصار الجمل ، ج 1، ص 83 و 19 و ج 2، ص 120. فقه الرضا، ص 48. فقيه ، ج 2، ص 336 .
19- كافى ، ج 6، ص 533. وسائل الشيعة ، ج 3، ص 577. بحارالا نوار، ج 79، ص 303 و 304 و ج 76، ص 157 و در پاورقى آن به نقل از قرب الاسناد، ص 90 و از فقه الرضا، ص 48.
20- برقى ، محاسن ، ص 510 - 608. مكارم الاخلاق ، ص 126 و 127. كافى ، ج 6، ص 529. وسائل الشيعة ، ج 3، ص ‍ 565 - 567 .
21- شيخ مفيد، ارشاد، ص 412. وسائل الشيعة ، ج 17، ص 347. اوّلين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 2، ص 193. بحارالا نوار، ج 52، ص 333 و 339. شيخ طوسى ، غيبت ، ص 283.
22- عبدالرزاق ، مصنف ، ج 10، ص 72 .
23- مكارم الاخلاق ، ص 126 .
24- قرب الاسناد، ص 34. طوسى ، امالى ، ج 1، ص 281. كنز كراجكى ، ص 283. وسائل الشيعة ، ج 1، ص 417 و در پاورقى به نقل از فروع ، ج 2، ص 15. بحارالا نوار، ج 76، ص 22، 84، 85، 141 و 176 و ج 78، ص 93 و ج 79، ص 297 و 300 .
25- وسائل الشيعة ، ج 3، ص 571، 574 و 575. كافى ، ج 6، ص 531 و 532. ممقانى ، مراءة الكمال ، ص 41. محاسن ، ص 624. بحارالا نوار، ج 76، ص 314، 315، 316، 175، 177 و ج 66، ص 176 و در پاورقيها به نقل از : قرب الاسناد، ص 35 و خصال ، ج 2، ص 93 و جامع الاخبار و دعوات راوندى و تراتيب الاداريه ، ج 1، ص 87.
26- كافى ، ج 6، ص 531. محاسن ، ص 624. وسائل الشيعة ، ج 3، ص 572 و 573 . بحارالا نوار، ج 76، ص 175 و 177 . صدوق ، امالى ، ص 254 .
27- طوسى ، امالى ، ج 1، ص 281. مكارم الاخلاق ، ص 126 و 127. كافى ، ج 6، ص 531. وسائل الشيعة ، ج 3، ص ‍ 571. محاسن ، ص 624. طب صادق ، ص 76 به نقل از اثنى عشريه . محقق طوسى ، رساله آداب المتعلمين با پاورقى جامع المقدمات ، ص 198. بحارالا نوار، ج 66، ص 404 و ج 79، ص 300، 303 و 304 و ج 76، ص 141، 176، 315، 316 و 318 و در پاورقى آن به نقل از فقه الرضا، ص 48 و از دعوات راوندى و خصال ، ج 1، ص 28 و 54 و ج 2، ص 93. جامع الاخبار و غيره . اوّلين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 2، ص 187، 195، 197. ابن القيم ، طب نبوى ، ص 216 به نقل از مسند البزار، و نيز نهايه ، ج 4، ص 147.
28- بحارالا نوار، ج 79، ص 299 و ج 76، ص 141 و ج 72، ص 190 و ج 62، ص 261 و 295 و در پاورقيها به نقل از فقه الرضا، ص 46 و خصال ، ج 1، ص 74 و ج 2، ص 39. طب مستغفرى .
29- قرب الاسناد، ص 13، طوسى ، امالى ، ج 1، ص 281. خصال ، ج 2، ص 620. ك بحارالا نوار، ج 76، ص 84، 119، 176 و 141 و ج 79، ص 300 به نقل از امان الاخطار و غيره . وسائل الشيعة ، ج 1، ص 434. كافى ، ج 6، ص 492 .
30- مشكاة الانوار، ص 204. مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 76، و به نقل از لب اللباب و كتاب الغايات . بحارالانوار، ج 75، ص 469 و ج 77، ص 130. تحف العقول ، ص 20. قصارالجمل ، ج 1، ص 106 .
31- حضرت امير (عليه السلام ) پارچه اى داشت كه هرگاه وضو مى گرفت صورت خود را با آن خشك مى كرد و پس از آن ، آن را بر ميخى آويزان مى نمود و شخص ديگرى از آن استفاده نمى كرد. ر . ك : برقى ، محاسن ، ص 429. بحارالا نوار، ج 80، ص 330.
32- مكارم الاخلاق ، ص 128. وسائل الشيعة ، ج 3، ص 577 . المصنف ، ج 11، ص 46 كه در پاورقى اش آمده : ترمذى نيز آن را نقل كرده است ، ج 3، ص 85 .
33- اصول كافى ، چاپ كتابفروشى اسلاميه ، ج 2، ص 369. بحارالا نوار، ج 81، ص 225 ك به نقل از عدة الداعى . وسائل الشيعة ، ج 2، ص 637 و ج 4، ص 1162 به نقل از اصول كافى .
34- لقمان / 19 .
35- اوّلين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 15، ص 162 .
36- اوّلين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 2، ص 184 .
37- همان مدرك ، ص 182 .
38- برقى ، محاسن ، ص 608. وسائل الشيعة ، ج 3، ص 565 و 566 .
39- طب الصادق ، ص 77 به نقل از امالى صدوق .
40- بحارالا نوار، ج 76، ص 84 و 22 در پاورقى به نقل از خصال ، ج 2، ص 156 و 160 .
41- كنزالفوائد كراجكى ، ص 283. بحارالا نوار، ج 78، ص 93 .
42- كراجكى ، كنزالفوائد، ص 287. خصال ، ج 2، ص 620. بحارالا نوار، ج 78، ص 93 .
43- طوسى ، امالى ، ج 2، ص 125. بحارالانوار، ج 77، ص 126 .
44- تحف العقول ، ص 301، بحارالانوار ج 78، ص 326 .
45- اهتمام ورزيدن اسلام به اماكن سر سبز و داراى درخت ، بسيار واضح و روشن است . تاجايى كه حجاج را از قطع درختان حرم منع كرده و براى اين كار كفاره قرار داده است . همچنانكه نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) پيكارگران جنگ را پيوسته سفارش ‍ مى فرمود كه درختها را قطع نكنيد و سبزه را نابود نسازيد. در وصيت حضرت على (عليه السلام ) به فرزندش فرمود : ((و از نهالهاى نخل چيزى نفروشد تا همه اين سرزمين يك پارچه زير پوشش نخل قرار گيرد و آباد شود)) . ر . ك : محمد عبده ، شرح نهج البلاغه ، ج 3، ص 22. سيد رضى مى گويد: ((و منظور اين است كه زمين پر از نخل شود كه جز نخل چيز ديگرى به چشم نيابد)) خداوند متعال مى فرمايد : ((براى قوم سبأ در محل سكونتشان نشانه اى از قدرت الهى بود، دو باغ بزرگ از راست و چپ (رودخانه ). به آنان گفته شد: از روزى پروردگارتان بخوريد و شكر او را بجا آوريد، شهرى است پاك و پاكيزه و پروردگارى آمرزنده ))، (سبأ / 15). ك
اين متون ، حقيقت ارزشى را كه اسلام به فضاى سبز مى دهد نشان مى دهد و حتى اهميت مى دهد تا مردم از فضاى سبز محافظت نمايند حتى در حال جنگ با دشمنان .
46- بحارالا نوار، ج 74، ص 388. ثواب الاعمال ، ص 168 .
47- البيان و التبيين ، ج 3، ص 158 و 280 . عيون الاخبار، ج 2، ص 208 .
48- مشكاة الا نوار، ص 28 و 106. بحارالا نوار، ج 75، ص 16. طب الا ئمه ، ص 106. ك قصار الجمل ، ج 1، ص 164.
49- طب الائمه ، ص 106. بحارالا نوار، ج 75، ص 15 و ج 62، ص 213 .
50- ابن قيم جوزى ، طب النبوى ، ص 116 به نقل از ابن ماجه در پاورقى آن به نقل از احمد و طيالسى ، طبرانى ، بيهقى و ابن جرير. تراتيب الادارية ، ج 2، ص 342 .
51- عقاب الاعمال ، ص 341. وسائل الشيعة ، ج 11، ص 565. مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 86 به نقل از اعلام ديلمى و بحارالانوار، ج 81، ص 225 و ج 76، ص 368 .
52- مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 61 .
53- صدوق ، امالى ، ص 387. من لايحضره الفقيه ، ج 4، ص 10. عقاب الاعمال ، ص 341. وسائل الشيعة ، ج 2، ص ‍ 643 و ج 11، ص 565. بحارالانوار، ج 81، ص 217 و ج 76، ص 336 و 368.
54- صدوق ؛، امالى ، ص 386 و 387. من لايحضره الفقيه ، ج 4، ص 9. عقاب الاعمال ، ص 340. وسائل الشيعة ، ج 2، ص 643. بحارالا نوار، ج 74، ص 388 و ج 76، ص 335 و 336 .
55- تحف العقول ، ص 225. بحارالاانوار، ج 78، ص 284. دعوات راوندى ، ص 173 .
356- تحف العقول ، ص 226. بحارالا نوار، ج 78، ص 285 .
57- كافى ، ج 3، ص 138. بحارالا نوار، ج 81، ص 230. وسائل الشيعة ، ج 2، ص 595 و 671 در حاشيه آن به نقل از تهذيب ، ج 1، ص 121. قرب الاسناد، ص 129 .
58- قرب الاسناد، ص 101 و 102. بحارالا نوار، ج 104، ص 34. وسائل الشيعة ، ج 14، ص 173.
59- مصادر و منابع اين روايت در پايان عنوان پرستار در بيمارستان نقل شده است .
60- ابن هشام ، سيره ، ج 3، ص 250. الاصابه ، ج 4، ص 302 و 303. از ابن اسحاق و از بخارى در الادب المفرد. و در التاريخ به سند صحيح . و مستغفرى از طريق بخارى نقل كرده و ابوموسى از طريق مستغفرى ، التراتيب الادارية ، ج 2، ص 113 و ج 1، ص 453 و 454 و 462 از افراد فوق الذكر نقل كرده است . الاستيعاب حاشيه الاصابة ، ج 4، ص 311. المفصل فى تاريخ العرب قبل الاسلام ، ج 8، ص 387 به نقل از الاصابة .
61- المفصل فى تاريخ العرب قبل الاسلام ، ج 8، ص 387 از نهاية الارب ، ج 17، ص 191 .
62- الاصابه ، ج 4، ص 396. التراتيب الادارية ، ج 2، ص 113 و ج 1، ص 454 .
63- التراتيب الادارية ، ج 2، ص 113 - 116. احمد، مسند، ج 5، ص 84 و 271 و ج 6، ص 407 و در ج 6، ص 358 از امراة غفاريه نقل شده كه براى مداوا به همراه رسول اللّه (صلى الله عليه و آله ) رفت . قاموس الرجال ، ج 11، ص 33 و 48. بيهقى ، سنن ، ج 9، ص 30. الاصابة ، ج 4، ص 402، 301، 433، 454 و 487. و در آن از ابى داوود نسايى و ابن ابى عاصم نقل شده . استيعاب ، حاشيه الاصابة ، ج 4، ص 311، 404 و 472. اسدالغابة ، ج 5، ص 451 و 543. ابن سعد، طبقات ، ج 8، ترجمه ام سنان سلميه . بخارى ، صحيح ، ج 2، ص 97، چاپ سال 1309. دارمى ، سنن ، ج 2، ص 210 و ساير مآخذى كه در آينده خواهد آمد .
64- مسلم ، صحيح ، ج 5، ص 199 و احمد، مسند، ج 5، ص 84 .
65- حميدى ، مسند، ج 1، ص 175. بخارى ، ج 1، ص 115، چاپ سال 1309. احمد، مسند، ج 5، ص 84 .
66- ابن تيميه ، المنتقى ، ج 2، ص 768 از مستدرك الحاكم و احمد و مسلم نقل كرده . بيهقى ، سنن ، ج 9، ص 30 .
67- بخارى ، صحيح ، حاشيه فتح البارى ، ج 6، ص 60. فتح البارى ، ج 10، ص 15. اسدالغابة ، ج 5، ص 451. الاصابة ، ج 4، ص 301 .
68- احمد، مسند، ج 5، ص 271. التراتيب الادارية ، ج 2، ص 115، از ابى داوود و در آن حنين به جاى خيبر است چون نوشته هادرقديم بدون نقطه بوده كه همين سبب اشتباه شده است .
69- التراتيب الادارية ، ج 2، ص 115. از السيرة الشامية ، از طبرانى .
70- التراتيب الادارية ، ج 2، ص 115، به نقل از عبدالرزاق .
71- همان مدرك ، ص 116 .
72- عبدالرزاق ، مصنف ، ج 5، ص 298 و در حاشيه آن از شيخين ، از انس و مسلم از ابن عباس ، المنتقى ، ج 2، ص 768. ابن ماجه ، سنن ، ج 2، ص 952 .
73- شافعى ، الام ، ج 4، ص 88. مسلم ، صحيح ، ج 5، ص 197. بيهقى ، سنن ، ج 9، ص 30. احمد،مسند، ج 1، ص 224 و 308. المنتقى ، ج 2، ص 768 از احمد، مسلم و ابن ماجه . الترمذى ، ج 4، ص 126 .
74- مروج الذهب ، ج 2، ص 317. دحلان ، الفتوحات الاسلامية ، ج 1، ص 114. طبرى ، ك تاريخ ، ج 3، ص 58. ابن اثير، كامل ، ج 2، ص 477 .
75- مجمع الزوائد، ج 5، ص 323. طبرانى در الكبير والاوسط روايت كرده آن را و رجال سند هم صحيح هستند. حياة الصحابة ، ج 1، ص 618 از المجمع ...
76- الاصابة ، ج 4، ص 487. التراتيب الادارية ، ج 2، ص 115 .
77- الاصابة ، ج 4، ص 505. الاستيعاب ، ج 4، ص 505. التراتيب الادارية ، ج 1، ص 47. از طبقات ابن سعد و از سيوطى در الجمع و عزاه براى ابن راهويه و ابى نعيم فى الحلية وبيهقى گفتند: وابوداوود بعضى را روايت كرده است . احمد، مسند، ج 6، ص 405. ابى داوود، سنن ، كتاب الصلاة ، ص 61 .
78- بعضى روايات متقدمه از صحابه را بر اين حمل كرده اند. مراجعه كنيد به التراتيب الادارية ، ج 2، ص 116 و از ابن ذكرى و قرطبى نقل شده است .
79- اگر چه در داستان نسبت به نگاه مستقيم تصريحى نيست ، لكن ظاهر آن اين است . ر . ك : طب الصادق ، ص 18 و 19. بحارالا نوار، ج 62، ص 167 و 168 .
80- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 39 .
81- بحارالا نوار، ج 104، ص 321، باب شهادت زنان .
82- قرب الاسناد، ص 101. وسايل الشيعة ، ج 14، ص 173. بحارالا نوار، ج 104، ص 34 .
83- قرب الاسناد، ص 101. بحارالا نوار، ج 104، ص 33 و 34 .
84- وسائل الشيعة ، ج 14، ص 172. كافى ، ج 5، ص 534 .
85- بحارالا نوار، ج 82، ص 12 و ج 104، ص 36. قرب الاسناد، ص 64. فروع كافى ، ج 1، ص 155. وسائل الشيعة ، ج 2، ص 673 و در حاشيه وسائل از فروع كافى و قرب الاسناد نقل كرده و از تهذيب ، ج 1، ص 98 نقل كرده است .
86- بحارالا نوار، ج 62، ص 74 به نقل از دعائم .
87- وسائل الشيعة ، ج 14، ص 172. كافى ، ج 5، ص 534 .
88- الاصابة ، ج 2، ص 156 .
89- بحارالا نوار، ج 62، ص 65 .
90- العروة الوثقى ، ص 626 .
91- همان مدرك ، ص 627 .
92- تحريرالوسيله ، ج 2، ص 243 .
93- بحارالا نوار، ج 104، ص 42 و ج 76، ص 80. وسائل الشيعة ، ج 1، ص 365 و 366. فروع ، ج 6، ص 501. من لا يحضره الفقيه ، ج 1، ص 63. مكارم الاخلاق ، ص 56 .
94- بحارالا نوار، ج 104، ص 358 و359 و ج 61، ص 254. تحف العقول ، سؤ ال در صفحه 356 وجواب در صفحه 359. قضاء اميرالمؤ منين ، ص 157و158. مناقب آل ابى طالب ، ج 2، ص 376.
95- ر . ك : آنچه مقدم شد، تهذيب ، ج 10، ص 271 - 274 و ج 1، ص 419. استبصار، ج 4، ص 275 - 279. محاسن ، ص 305. علل الشرايع ، ص 543، باب 330. كافى ، ج 7، ص 348 و 349 و نقل كرده ج 1، ص 302. من لا يحضره الفقيه ، ج 4، ص 117 و 118 و ر . ك : وسائل الشيعة ، ج 2، ص 875 و ج 19، ص 247 - 251. مسالك ، اواخر جزء دوّم اواخر كتاب ديات و بحارالا نوار، ج 81، ص 328 كه از قرب الاسناد، ص 170، چاپ نجف ، ص 130، چاپ سنگى وغير اينها.
96- مسالك ، آخر كتاب ديات . تهذيب ، ج 10، ص 274. استبصار، ج 4، ص 299. كافى ، ج 7، ص 349. من لا يحضره الفقيه ، ج 4، ص 117. صدوق ، علل الشرايع ، ص 534. محاسن ، ص 306. جواهر، ج 43، ص 384 و 385. مبانى تكملة المنهاج ، ج 2، ص 423 .
97- تهذيب ، ج 10، ص 272 و ج 1، ص 419. استبصار، ج 4، ص 297. وسائل الشيعة ، ج 19، ص 251 و درحاشيه وسائل از تهذيب و استبصار و از كافى ، ج 1، ص 302 نقل كرده است .
98- وسائل الشيعة ، ج 19، ص 163 و در حاشيه وسائل از تهذيب ، ج 10، ص 188 نقل كرده و استبصار، ج 2، ص 270 .
99- جواهر، ج 43، ص 389 و در حاشيه جواهر از ايضاح الفوائد در شرح قواعد، ج 4، ص 729 نقل كرده و در حاشيه جواهر به جاى الحر الذمى ، الذمى الحى قرار داده شده .
100- كافى ، ج 3، ص 117. سرائر، ص 482. بحارالا نوار، ج 81، ص 218 كه از سرائر نقل كرده . وسائل الشيعة ، ج 2، ص 632. مكارم الاخلاق ، ص 235 .
101- طب الائمه ، ص 16. كافى ، ج 3، ص 117. وسائل الشيعة ، ج 2، ص 633. بحار الا نوار، ج 81، ص 218.
102- وسائل الشيعة ، ج 2، ص 634. فروع كافى ، ج 1، ص 120 .
103- مستدرك الوسايل ، ج 1، ص 96 و 97. خصال ، ج 2، ص 585 . بحارالا نوار، ج 81، ص 224، 215 و 228 و ج 82، ص 79 و ج 77، ص 54 و در حاشيه بحار از خصال ، ج 1، ص 97 و 218 و ج 2، ص 145 و از مكارم الاخلاق ، ص 500 و از دعوات الراوندى و از دعائم نقل كرده .
104- كافى ، ج 3، ص 117. وسائل الشيعة ، ج 2، ص 638. سفينة البحار، ج 2، ص 285. مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 84. بحارالا نوار، ج 81، ص 226 و در حاشيه بحار از مكارم ك الاخلاق ، ص 414 نقل كرده است . و بعضى احتمال داده اند كه مقصود اين است كه عيادت در مرضى كه سه روز به طول نمى انجامد، جايزنيست ولى اين احتمال درست نيست بخصوص با ملاحظه كردن آخر روايت : ((يك روز عيادت كنيد و يك روز عيادت نكنيد)). اين روايت ظهور دارد بر آنچه ما ذكر كرديم .
105- طوسى ، امالى ، ج 2، ص 253. مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 84. سفينة البحار، ج 2، ص 285. بحارالا نوار، ج 81، ص 222 از امالى ، جوهرى و نهايه نقل كرده است .
106- بحارالا نوار، ج 81، ص 223 .
107- بحارالا نوار، ج 81، ص 226. مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 84 ازعلامه مجلسى نقل كرده است .
108- سفينة البحار، ج 2، ص 285. بحارالا نوار، ج 81، ص 228 و در حاشيه بحار از دعائم الاسلام ، ج 1، ص 218 نقل شده و مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 84 و 96 كه از دعائم و جعفريات نقل كرده بر همين معنا. همچنين از پيامبر روايت شده ، پس ‍ مراجعه كن به مجمع الزوائد، ك ج 2، ص 295 به نقل از طبرانى در الاوسط. ابن ماجه ، سنن ، ج 1، ص 462. المنتقى ، ج 2، ص 67.
109- بحارالا نوار، ج 81، ص 227 و در حاشيه بحار از مكارم الاخلاق ، ص 415 .
110- كافى ، ج 3، ص 120. شيخ صدوق ، امالى ، ج 2، ص 248. مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 84. مكارم الاخلاق ، ص 236. وسائل الشيعة ، ج 2، ص 636. بحارالا نوار، ج 81، ص 221، 224 و 225 به نقل از دعوات الراوندى و غير از او . ابن ماجه ، سنن ، ج 1، ص 464. المنتقى ، ج 2، ص 66 و در حاشيه آن و مصابيح السنة ، ج 2، ص 77. جواهر الاخبار و الا ثار المطبوعك مع البحر الزخار، ج 3، ص 86.
111- بحار الا نوار، ج 81، ص 221 .
112- ر . ك : تمام مآخذ مقدم و غير از آنها در صفحه هاى ذكر شده و قبل از آن و بعد از آن صفحه ها. مجمع الزوائد، ج 2، ص 296 از ابى يعلى نقل كرده است .
113- شيخ طوسى ، امالى ، ج 2، ص 17. سفينة البحار، ج 2، ص 285. وسائل الشيعة ، ج 2، ص 637. بحارالا نوار، ج 81، ص 215 و 216 .
114- شيخ طوسى ، امالى ، ج 2، ص 249. بحارالا نوار، ج 81، ص 221 و 228.دعائم الاسلام ، ج 1، ص 218. مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 83 كه از اوّل و از دعائم نقل كرده . سفينة البحار، ك ج 2، ص 285 و 534 . بيهقى ، سنن ، ج 3، ص 380 و 381. حاكم ، مستدرك ، ج 1، ص 349 و 350 و خلاصه مستدرك ذهبى در حاشيه همان صفحه و ترمذى ، صحيح ، ج 3، ص 300 و 301 و ابى داوود، سنن ، ج 3، ص 185 و 186. ابن ماجه ، سنن ، ج 1، ص ‍ 462. الترغيب و الترهيب ، ج 4، ص 320 به نقل از عده اى . عبدالرزاق ، المصنف ، ج 3، ص 594. ابن تيميه ، المنتقى ، ج 2، ص ‍ 66.
115- صدوق ، امالى ، ص 374. بحارالا نوار، ج 81، ص 267 از دعوات راوندى نقل نموده است . مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 96. وسائل الشيعة ، ج 14، ص 53 و در حاشيه از الفروع ، ج 2، ص 190 و غير از اينها .
116- بحارالا نوار، ج 81، ص 224 به نقل از دعوات راوندى . مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 95.
117- مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 83 .
118- ابى داوود، سنن ، ج 3، ص 185. بيهقى ، سنن ، ج 3، ص 383. التراتيب الادارية ، ج 1، ص 30 و 391 كه از تعدادى نقل نموده . بحارالا نوار، ج 81، ص 234 و در حاشيه بحار از امالى صدوق ، ص 239. امّا در جايى كه مصلحتى وجود ندارد، پس ‍ عيادت كردن از آنان جايز نيست ، همچنانكه ظاهر روايت اولى مى باشد و اما نسبت به عيادت كردن از غير شيعه ، به درستى كه در روايات امر به عيادت كردن از غير شيعه شده چونكه اين موجب مى شود بين مسلمانان موّدت و دوستى محكم شود و از دشمنى با آنان كمتر و قلبها نسبت به هم نزديك و مهربان مى شود و برعكس ، موجب اخلاق بلند و انسانيت شايسته مى گردد .
119- وسائل الشيعة ، ج 11، ص 471 و در حاشيه از الاصول ، ص 419. بحارالا نوار، ج 78، ص 372 به نقل از تحف العقول ، ص 486. مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 374 به نقل از دعائم الاسلام . بحارالا نوار، ج 75، ص 420 و431 و ج 74، ص ‍ 161 و 167. شيخ صدوق ، امالى ، ج 2، ص 280. وازكافى ومحاسن ، ص 18.عياشى ، ج 1،ص 48.صفات الشيعة .قصارالجمل ،ج 1،ص 73.
120- بحارالا نوار، ج 81، ص 224 به نقل از جواهر كراجكى . مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 84. مجمع الزوائد، ج 2، ص ‍ 300 به نقل از طبرانى در الاوسط .
121- ر . ك : پاورقى حديث اولى كه تحت عنوان (عيادت هر سه روز يك مرتبه ) بيان شد .

منبع:آداب طب و پزشکی در اسلام